دشواری اجرای فرایند تصمیم سازی در بحران کرونا
در وضعیتی که همچنان در حال مبارزه با ویروسی هستیم که هنوز پژوهشگران از نحوه عملکرد و مبارزه با آن سر در نمیآورند، بحران اقتصادی و مسائلی را در وضعیت بازار و کسب و کارها مشاهده میکنیم که کاملا غیرمنتظره هستند. هم اکنون که تا این میزان در شرایط ناپایدار و بیثبات به سر میبریم، فرایند تصمیم سازی ما با دشواری روبرو میشوند.
ممکن است تحت تاثیر مسائل و بحران موجود، بر اساس احساسات تصمیم بگیریم و از دادهها و اطلاعات به صورت منطقی استفاده نکنیم. در این جا به فرایند تصمیم سازی منطقی و به دور از اضطراب حاصل از شرایط بحرانی نیاز داریم. آگاه بودن از عدم قطعیت و بیثباتی موجود مهمترین پیش فرض مدیریت وضعیت حاضر است.
آگاهی موثر به معنای یک توقف استراتژیک و ارزیابی شرایط و ناشناختهها است تا فرد برای تصمیم سازی های بعدی آماده شود.
فرایند تصمیم سازی چهار مرحلهای
ما هم اکنون با حجم عظیمی از دادههایی روبرو هستیم که ناقص هستند و به صورت لحظهای تغییر میکنند. به هر حال ابزارهایی وجود دارد که ما در بهرهگیری از این دادهها برای تصمیم سازی به روش سیستماتیک و تحلیلی کمک کنند.

چه در حال ارزیابی آمار اشتغال باشیم یا کمبود یک محصول مشخص در بازار، میتوانیم از یک فرایند تصمیم سازی ساده و چهار مرحلهای استفاده کنیم که به ما در اتخاذ تصمیمات منطقی از انبوه اطلاعات موجود در شرایط مبهم و بیثبات کنونی کمک میکند:
انواع دادهها و اطلاعاتی را که تا کنون بر اساس آنها تحلیل میکردید، شناسایی کنید.
ما معمولا در فرایند تصمیم سازی با سه گروه اصلی داده مواجه میشویم که مجبوریم در تحلیل خود از آنها استفاده کنیم، که عبارتند از:
- دادههای برجسته: که توجه ما را به خود جلب میکنند چون از اهمیت بالایی برخوردار یا حاوی اطلاعاتی هستند که ما را شگفتزده کرده است.
- دادههای زمینهای: که بر پیشفرضهای ما در فرایند تصمیم سازی تاثیرگذار است. بسته به این که در چه شرایطی مطالعه شوند، چگونه در تحلیل مورد استفاده قرار گیرند و چطور آنها را تعبیر کنیم، تاثیر متفاوتی دارد.
- دادههای سازمند: که از ساختار و فرم منظم، قابل فهم و معناداری برخوردار هستند.
هر گروه دادهها سوگیری و خطای متفاوتی را موجب میشود و بنابراین شناسایی انواع دادهها و سوگیریهای منتج از آنها اهمیت زیادی در فرایند تصمیم سازی دارد و از خطاهای ذهنی در تصمیم گیری جلوگیری میکند.
تشخیص دهید که هر سوگیری[۱] (تورش) شناختی تحت تاثیر کدام گروه دادهها قرار دارد.
- دادههای برجسته که موجب فعالسازی سوگیری/تورش برجسته میشود، به این معنا که ما به اطلاعات جدید و مهم وزن زیادی میدهیم که موجب منحرف شدن تصمیم سازی و بروز خطا در برنامهریزی میشود. مثال: تقاضای سفرهای هوایی در آوریل ۲۰۲۰ نسبت به مدت زمان مشابه در سال گذشته، ۹۴.۳ درصد کاهش داشته است که به دلیل محدودیتهای سفر ایجاد شده بر اثر بحران کرونا بوده است. این آمار تکاندهنده ممکن است این سوء برداشت را به ما بدهد که بخش گردشگری اقتصادی ناپایدار دارد و نمیتوان برای برنامهریزی روی آن حساب کرد. اما چنین آماری وضعیت آینده گردشگری و سفر را برای ما مشخص نمیکند.
- دادههای زمینهای که تفکر ما را محدود میکند و سوگیری چارچوبدار ایجاد میکند. در واقع زمینه و شرایطی که در آن قرار داریم و اطلاعات را دریافت میکنیم بر فرایند تصمیم سازی اثرگذار است. مثال: “گوشت بیف شامل ۸۰ درصد ماهیچه” سالمتر از “گوشت بیف شامل ۲۰ درصد چربی” است. هر دو موارد ذکر شده یکی است ولی اطلاعات به گونهای سازماندهی شده که متفاوت دریافت شود.
- دادههای سازمند که باعث ایجاد توهم خوشهای میشود، به این صورت که رویدادهای تصادفی به شکل اطلاعات دریافت میشوند و در پیشبینی آینده در فرایند تصمیم سازی به کمک ما میآیند. ذهن انسان طوری برنامهریزی شده که به دنبال الگوهای مشخصی در دادهها باشد. گاهی این الگوها ارزش خاصی ندارند ولی چون سازمند هستند به نظر مهم میآیند. این خطا عمدتا توسط نرمافزارهای تحلیلی نیز رخ میدهد. به این صورت که از دادههای متوالی روندهای زمانی، اطلاعاتی دریافت میشود که معنادار هستند ولی ارزش ویژهای برای ما ندارند.
شناسایی این که هر یک از این دادهها باعث بروز چه خطاها و سوگیریهایی میشود میتواند به ما در فهم اطلاعات نادرست کمک کند. اما زمانی که این نکات را متوجه شدیم، چطور میتوانیم در فرایند تصمیم سازی به جلو حرکت کنیم؟

حل مسئله را برعکس کنید تا اطلاعاتی که واقعا نیاز دارید را شناسایی کنید.
گام سوم در فرایند تصمیم سازی درک این موضوع است که ما برای تصمیم سازی نیاز نداریم همه چیز را واقعا بدانیم بلکه تنها به اطلاعاتی نیاز داریم که به ما در تحلیل و تصمیم گیری کمک میکنند. بنابراین عملیات حل مسئله خود را برعکس و از آخر شروع کنید.
از خود بپرسید: خب که چه؟ من برای فهم مشکل و شرایط موجود دقیقا به چه اطلاعاتی نیاز دارم؟ این اطلاعات چقدر به من در تصمیم سازی کمک خواهد کرد؟ چطور از این اطلاعات استفاده کنم؟

دنیای ناشناختههای شناخته شده -مجموعهای از اطلاعات که موجود هستند ولی در اختیار ما نیستند- نامحدود است. اما ما نیازی به بررسی و جستجوی تمام این دادهها نداریم، برعکس سازی فرایند به ما کمک میکند که آن چه حیاتی است را پیدا کنیم و زمان زیادی بر یافتن اطلاعات و جداسازی دادههای اشتباه نگذاریم.
سوالات را درست فرمولهبندی کنید تا پاسخی که نیاز دارید را بگیرید. بسیاری از ما با مطرح کردن
سوالات به شیوهای که ما را در فرایند تصمیم سازی یاری کند، مشکل داریم. یک روش موثر و کاربردی برای رفع این مسئله این است که سوالاتمان را بر اساس این چهار گروه طبقهبندی کنیم: رفتار، دیدگاه، احساسات و دانش. این طبقهبندی به ما کمک میکند تا از زوایای گوناگونی مسئله را ببینیم و از طریق لنزها و رویکردهای مختلفی با آن برخورد کنیم. اما این چهار طبقه به ما چه میگویند.
- رفتار: سوالات رفتار-محور عمدتا بر این موضوع تمرکز دارند که ویژگی رفتاری جامعه آماری (مشتریان، کارمندان سازمان، شرکا و غیره) به چه صورت است و تجارب، فعالیتها و اقدامات آنها چه مشخصههایی دارد؟ برای مثال اگر در حال ارزیابی وضعیت کنونی صنعت خطوط هوایی هستید ممکن است سوالات شما بدین شکل باشد: چه کسانی هنوز و با وجود محدودیتها سفر میکنند؟ آیا رفتار این گروه را میتوان به جامعه بزرگتری تعمیم داد؟
- دیدگاه: سوالات دیدگاه-مبنا زمانی مطرح میشود که شما به دنبال نظر و دیدگاه جامعه آماری خود در زمینه یک موضوع، اقدام یا رویداد مشخص هستید. این سوالات بر اهداف، مقاصد، خواستهها و ارزشها مبتنی هستند. در مثال هواپیمایی این سوالات به این شکل مطرح میشوند: آیا از نظر مردم سفر هوایی در شرایط بحرانی فعلی ایمن است؟ آیا ایرلاینها از پروتکلهای ویژه بهداشتی استفاده میکنند؟
- احساسات: سوالاتی که عکسالعملهای احساسی افراد نسبت به یک موضوع را هدف میگیرند. این سوالات نگاه شما را فراتر از اطلاعات مبتنی بر واقعیات و دیدگاهها (مانند سوالات محورهای پیشین) گسترش میدهند. برای مثال: مسافران چقدر در سفر هوایی احساس امنیت دارند؟ کارمندان ایرلاینها با به کارگیری پروتکلها تا چه میزان این احساس را دارند؟
- دانش: بر واقعیات و اطلاعات دقیق تکیه دارد و از حقایق آماری تغذیه میشوند. برای مثال: چه مسیرهای هوایی در بحران فعلی بسته شدهاند؟ آیا پروازهای بیشتری به حالت تعلیق در خواهد آمد؟ آیا گسترش بیماری کووید-۱۹ با پروازهای بینالمللی در ارتباط بوده است؟
این سوالات را در مورد انواع دادهها که پیشتر مورد بررسی قرار گرفت، میتوان مطرح کرد. گام چهارم بر این حقیقت تاکید دارد که عدم قطعیت ترکیبی از اقدامات و عکسالعملها، دانش و احساسات است. شناسایی و طبقهبندی اطلاعات در فرایند تصمیم سازی، به افزایش قطعیت در شرایط بیثباتی کمکی نخواهد کرد، اما ما را مطمئن میسازد که تمام ابعاد و جنبههای مختلف موضوع را مورد بررسی قرار دادهایم.
این فرایند تصمیم سازی چهار مرحلهای به ما کمک میکند تا عکسالعملهای احساسی در کسب و کار را به حداقل برسانیم و در شرایط بحرانی منطقی تصمیم سازی کنیم. ما هیچ اطلاعاتی در مورد آینده نداریم، اما با بررسی اطلاعات موجود و مطرح کردن سوالات طبقهبندی شده، میتوانیم در شرایط بیثباتی منطقیتر تصمیم بگیریم و عدم قطعیت حاکم بر کسب و کار خود را به حداقل برسانیم.

پانویس:
[۱].سوگیری شناختی تکرار یا پافشاری اشتباه در اندیشیدن، ارزیابی و یادآوری در قضاوت است و به موجب آن نتایج استنتاجی در تصمیم سازی ممکن است نامعقول باشند. سوگیری شناختی الکویی است که در قضاوت و استدلال، انحراف ایجاد کرده و به موجب آن، نتیجهگیریهایی که در مورد سایر افراد و موقعیتها انجام میگیرد ممکن است به شکلی غیرمنطقی صورت گیرند (مترجم).
تیم تولید محتوای گروه مشاوران غزال
این مقاله به کوشش درنا اسدی و دیگر اعضای گروه مشاوران غزال تولید شده است. تکتک ما تلاش داریم اثری مثبت بر روی کسب و کارها داشته باشیم.