Notification

بلاگ

باور منفی چیست؟ لیست باورهای منفی در کسب و کار، سلامتی و پول

آیا در ذهن خود باورهای محدود کننده ای یا باور منفی مانند جمله های زیر را دارین؟!

    “من به اندازه کافی خوب نیستم”

    “وقت کافی ندارم”

    “من نمی توانم موفق شوم”

    “به هر حال من شکست خواهم خورد”

    “من به اندازه کافی پول ندارم…”

خیلی از ما برخی از این باورهای منفی را داریم. و این نوع باورها تأثیر زیادی بر میزان تلاشی که برای رسیدن به اهداف خود انجام می دیم دارند.

هنگامی که طرز فکر خود را تغییر دهید، احساس بهتری پیدا می کنید و شانس موفقیت خود را افزایش می‌دهید. به همین دلیل است که در این راهنما، یاد میگیرید که چگونه باورهای اصلی خود را شناسایی و تغییر دهید.

مقاله های توسعه فردی

باورها حقایقی هستند که شما در مورد دنیا دارید و به شما کمک می کند تا در تصمیم گیری های خود حرکت کنید.

از سنین جوانی یاد می گیرید که به رویدادهای خاصی معنا ببخشید. از طریق والدین خود، چارچوب اساسی بین خوب و بد را یاد می گیرید.

به عنوان مثال، شما در کودکی دوست دارید همه چیز را با گذاشتن آن در دهان خود آزمایش کنید. اما به زودی (اغلب از طریق تصحیح توسط والدینتان) یاد می گیرید که همه چیز در جهان خوردنی نیست.

سپس شما بزرگتر و مستقل‌تر می شوید. عوامل دیگر، مانند محیط و حلقه اجتماعی شما، تأثیر بیشتری بر باورهای شما دارند و شاید باور منفی یا باورهای منفی نیز شکل بگیرد.

باور چیزی است که شما آن را به عنوان حقیقت باور یا قبول دارید. ممکن است بر اساس یک واقعیت، یک نظر یا یک فرض، چیزی را باور کنید. وقتی چیزی را باور می کنید ممکن است دانش شخصی فوری نداشته باشید اما قبول دارید که اتفاق افتاده و ممکن است حقیقت داشته باشد.

سیستم اعتقادی شما لزوما درست یا دقیق نیست. جالب اینجاست که نه تنها توسط باورهای خود هدایت می‌شوید، بلکه ناخودآگاه به دنبال شواهد یا تجربیات دیگری می‌گردید که باورهای شما را تأیید و تقویت می‌کنند، زیرا نمی‌خواهید اشتباه کنید. باورهای شما اغلب تصور شما از وضعیت موجود و آنچه که معتقدید درست است است؛ اما این بدان معنا نیست که باور شما واقعا درست است.

وقتی چیزی را باور می‌کنید، به ندرت درباره اعتبار آن باور سؤال می‌کنید یا به آن فکر می‌کنید، باورتان را به چالش بکشانید و سعی کنید این کار را به یک روتین روزانه تیدیل کنید.

مردم به باورهای خود پایبند هستند، حتی اگر آنها محدود کننده باشند یا در مواجهه با شواهدی مبنی بر خلاف آن، پرواز کنند. به همین دلیل است که استدلال منطقی با کسانی که باورهای قوی مبتنی بر «احساس دانستن» دارند، به جای منطق مبتنی بر شواهد و اثبات علمی، بسیار دشوار است.

در برخی سطوح، مردم ممکن است بدانند که باورهایشان منطقی نیست و برخلاف همه شواهد است، اما همانطور که آخرین تحقیقات در علوم اعصاب به ما می گوید، باورهایی که آگاهانه و عمداً به چالش کشیده نمی شوند، همیشه بر منطق و واقعیت مبتنی بر شواهد پیروز می شوند.

شما باورهای خود را هم آگاهانه و هم ناخودآگاه خلق می کنید و آنها را عزیز می دانید. همچنین سعی خواهید کرد به طور مداوم (ناخودآگاه و آگاهانه) باورهای خود را تقویت کنید. چرا؟ باورهای شما بخشی از نیازهای ایمنی شما را برآورده می کند. مغز شما برای اینکه احساس امنیت کند باید باورهایی داشته باشد. شما یک سیستم کامل از باورها را ایجاد کرده اید که نقشه شما از دنیای درونی و بیرونی شما را تشکیل داده است. بدون نقشه خود به احتمال زیاد احساس گم شدن خواهید کرد.

این نقشه سیستم اعتقادی شما نامیده می شود، سیستمی که شما را در عملکرد روزمره راهنمایی می کند. همانطور که یوهان ولفگانگ ون گوته می‌گوید: «انسان با اعتقاداتش ساخته می‌شود. همانطور که او معتقد است، او نیز هست. شما نمی خواهید با خودتان مخالفت کنید یا ثابت کنید که اشتباه می کنید. چرا می خواهید بپذیرید که از نقشه اشتباه استفاده می کنید؟ بنابراین شما از نقشه خود از دنیای درونی و بیرونی خود دفاع خواهید کرد.

باورها و باور منفی دنیای شما را می سازد.

باورها حقایقی هستند که شما نسبت به دنیا دارید

اهمیت باورهای مثبت

اگر به اندازه کافی خوش شانس باشید که با راهنما و مشاوری عالی بزرگ شوید، باورهایی مانند:

  • “شکست یک پله ضروری برای موفقیت است”
  • “هر چیزی که توجهم را روی آن متمرکز کنم، می توانم به آن برسم”
  • “لذت بردن از فرآیند مهمتر از نتایج نهایی است”

اما به دلایلی، اکثر ما با این باورها بزرگ نمی‌شویم.

والدین به دلیل عشق به شما اجازه نمی دهند که خیلی از این تجربه ها را انجام دهید و میخواهند از شما محافظت کنید. در مدارس، شما یاد می گیرید که از طریق نمرات و محبوبیت خود را با دیگران مقایسه کنید. شما از شکست خوردن و قضاوتی که پس از آن به وجود می آید می ترسید.

اگر بدشانس باشید، بیشتر اعتماد به نفس خود را بر اثر باور منفی در طول دوران مدرسه از دست می دهید. باورهای منفی شروع به کنترل زندگی شما می کنند. و شما برای دوری از ناراحتی دست به هر کاری خواهید زد.

با این حال، اگر محبوب بودید و نمرات خوبی کسب کردید، دام دیگری وجود دارد. چرا که چند نفر در شغلی گیر می‌کنند که دوست ندارند اما نمی‌توانند کار را ترک کنند، زیرا موقعیتی را ایجاد می‌کند و درآمد نسبی را کسب می‌کند؟

آسایش دشمن شماست. با این حال، ذهن شما دقیقاً به گونه ای طراحی شده است که شما را در مکانی راحت نگه دارد. زیاد ریسک نکنید، ایمن بمانید و بقای خود را ادامه دهید.

اما هزینه ای که می پردازید چقدر است؟

چه می شود اگر…

اما امیدی هست! با تمرکز بر ایجاد عادات موفقیت، انجام اقدامات مداوم و یادگیری تکیه بر ترس، می توانید آتش خود را شعله ور کنید و تاثیرات باور منفی را کم کنید.

درک عمیق باور منفی

باورهای منفی نیروهای نامرئی هستند که شما را از اقدام باز می دارند. پس چگونه این نوع باور منفی را شناسایی می کنید؟

قبل از اینکه بتوانیم به این سوال پاسخ دهیم، باید بدانید که چگونه آن باورها در وهله اول قدرت خود را به دست آوردند.

شکل گیری باور، از جمله باورهای منفی، از طریق یک حلقه کار می کند.

شما احساس اطمینان می کنید که می توانید کاری انجام دهید. شما این کار را با موفقیت انجام می دهید. و اعتماد به نفس شما تقویت بیشتری می کند که شما را تشویق می کند تا اقدامات بیشتری انجام دهید.

اما برعکس برای حلقه های منفی نیز صادق است.

شما در انجام کاری مردد هستید زیرا شما را می ترساند. شما تصمیم می گیرید به هر حال آن را انجام دهید. سپس شما شکست می خورید. وقتی این اتفاق می افتد اغلب به خود چه می گویید؟

“دیدی که نمیتونی این کار رو انجام بدی.”

که سپس این باور منفی شما را تقویت می کند که نمی توانید آن را انجام دهید.

حتی اگر به خوبی درک کنید که شکست بهایی است که برای بهتر شدن باید بپردازید. با این حال، بیشتر ما را فلج می کند. به خصوص به این دلیل که خودمان را قضاوت می کنیم یا احساس می کنیم که توسط دیگران مورد قضاوت قرار می گیریم.

و این شدت احساسی است که یک باور را سریعتر تقویت می کند.

این مفهوم چیزی است که آنها در زیست شناسی آن را حلقه بازخورد می نامند. این به شما کمک می کند تا در محیط امن خود بمانید. نه خیلی گرم و نه خیلی سرد. نه خیلی گرسنه و نه خسته.و ذهن شما از همین مفهوم استفاده می کند تا شما را در منطقه راحتی خود نگه دارد.

اگر می خواهید اعتماد به نفس بیشتری ایجاد کنید این روند چیز خوبی نیست.

چیزی که بسیار ناامید کننده است این است که فقط جنبه احساسی مغز شماست که این عکس العملها را منعکس می کند و باورهای منفی را بولد می کن. اغلب، بخش منطقی شما به خوبی می داند که شکست بخشی طبیعی از رشد است.

همیشه باید به این مساله اعتقاد داشته باشید که شکست مسیری برای پیروزی است

شناسایی باورهای منفی

اکنون که می‌دانید چگونه باور منفی قدرت خود را به دست می‌آورند، شناسایی آنها آسان‌تر می‌شود.

موقعیت های چالش برانگیز که شما را احساساتی می کند اولین چیزی است که می توانید به دنبال آن باشید. به هر حال لحظاتی را که احساس ترس می کنید و احساسی که پس از امتحان کردن دارید برای شناسایی باورهای منفی پیدا کنید.

اگر موفق شدید، چه احساسی داشتید؟ و اگر شکست خوردید، چه احساسی به شما دست داد؟

 

یک تمرین برای ایجاد آگاهی بیشتر، داشتن یک دفتر روزانه یا هفتگی است. بنویسید که چه چیزی آن روز باعث ترس شما شده است، اگر این کار را کرده اید، و اگر چنین است، چه احساسی در شما ایجاد کرده است.

یکی دیگر از راه های موثر، شناسایی موضوعات است. به عنوان مثال، من متوجه می شوم که اعتقادات من در طول ورزش به چالش کشیده می شود زیرا من ورزشکار بزرگی نیستم.

سعی کنید یک موضوع را برای خود مشخص کنید. شاید در شرایط اجتماعی خاصی باشد؟ و اگر بله دقیقا چه زمانی؟ در صورت امکان سعی کنید موضوع را مشخص کنید.

به خاطر داشته باشید که ترس، خود باور منفی نیست. ترس در پاسخ به یک خودباوری محدود کننده ایجاد می شود. اما باورهای منفی یک لایه عمیق تر است.

وقت خود را صرف کنید و بنشینید و احساس خود را در مورد رویدادها بنویسید. کنجکاوی کنید که چرا احساس می کنید و به روش های خاصی رفتار می کنید، اما خودتان را به خاطر آن قضاوت نکنید.

سوالاتی از این قبیل بپرسید: چرا این اتفاق افتاد؟ و چرا من چنین احساسی داشتم؟

با کنجکاوی، مطمئن هستم که باورهای منفی را که شما را از زندگی ایده آلتان باز می دارند، کشف خواهید کرد.

۶ مرحله برای اینکه چگونه یک باور منفی را تغییر دهیم؟

شما به بخش تحول آفرین تغییر باورهای اصلی رسیده اید. وقت آن است که باورهای منفی خود را از بین ببرید تا بتوانید اعتماد به نفس بیشتری را تجربه کنید.

 

به خاطر داشته باشید که باورهایی که ساختن آنها سال ها طول می کشد، 10 دقیقه طول نمی کشد تا نابود شوند. این یک فرآیند است. اما روند تغییر باور شما میوه های شیرین زیادی دارد که می توانید در این مسیر انتخاب کنید. این یک راه حل سریع نیست. خودسازی نیازمند تلاش عمدی، ثبات و کمی صبر است.

6 مرحله برای این فرآیند تغییر باور منفی وجود دارد و هر مرحله به اندازه مرحله بعدی مهم است. این ایده برگرفته از کتاب افسانه ای تونی رابینز: بیدار کردن غول درون است.

برای مشخص کردن این مراحل، ما شما را از طریق فرآیند به چالش کشیدن خودمان در ورزش راهنمایی خواهیم کرد.

نکته مهم در تغییر باورها این است که ما به یکباره قادر به تحول آنها نیستیم و اینکار نیاز به زمان و ممارست دارد

مرحله 1: افزایش آگاهی

اگر هنوز وقت خود را برای نشستن با قلم و کاغذ اختصاص نداده اید، همین الان این کار را انجام دهید. آگاهی همیشه اولین قدم در ایجاد تغییر است.

همچنین، تمام شواهدی را که می توانید برای آن باور پیدا کنید، یادداشت کنید.

برای مثال، من فکر نمی کنم که یک ورزشکار بزرگ هستم.

چه چیزی این باورهای منفی را تایید می کند؟ خوب، سالها طول کشید تا بفهمم چگونه می توانم مرز 10 دراز نشست را بشکنم. مرجع دیگر از طریق مقایسه است، زیرا من همیشه بسیار کندتر از دیگران پیشرفت می کنم.

مرحله 2: ایجاد عدم قطعیت

برای تغییر یک باور منفی، باید در مورد باورهای قدیمی خود شک ایجاد کنید. شما می توانید طرز فکر خود را با شواهدی که با باور قدیمی شما مطابقت ندارد تغییر دهید. یک راه عالی برای شروع این کار زیر سوال بردن باورهای منفی خود است.

در اینجا چند سوال برای شروع این فرآیند وجود دارد:

    چرا شواهد عملی این باور مضحک است؟

    دلایلی که نمی تواند این باور درست باشد چیست؟

    چه فرصت هایی را از دست دادی چون به این باور داری؟

    این باور منفی چگونه موفقیت شما را در حال حاضر محدود می کند؟

    هزینه حرکت رو به جلو با این باور چقدر است؟

اگر دیدگاه خود را تغییر دهید و می توانید باورهای خود را تغییر دهید.

مرحله 3: احساسات را به هم مرتبط کنید

شما شروع به زیر سوال بردن باور منفی خود کرده اید. بهترین راه برای از بین بردن این باور، افزایش شدت احساسی و عاطفی است.احساسات دردناک در مورد این باور را لیست کنید.

زیرا این احساسات فراخوانی برای اقدام برای رهایی از درد هستند. شما می توانید از این قدرت برای ایجاد اهرم احساسی مورد نیاز برای تغییر باور استفاده کنید.

سوالات مرحله 2 را تکرار کنید و احساسات را به هر پاسخ اضافه کنید. هر چه بیشتر بتوانید تجربه خود را با احساسات تقویت کنید، شانس بیشتری برای ایجاد تغییر در باورهای منفی خواهید داشت.

هزینه باور من باعث می شود که به ورزش بی اعتنایی. عواقب آن از بین رفتن شکل بدنم و انرژی کمترم است.

مرحله 4: شکاف را پر کنید

باور منفی شما بر اساس مراحلی که تاکنون انجام داده اید شکننده شده است. اما کار شما هنوز تمام نشده است. اگر شکاف را با یک باور مثبت پر نکنید، باورهای منفی سعی خواهد کرد که بازگردد.

یک باور اصلی مثبت پیدا کنید که برای دستیابی به اهدافتان مفید باشد.

آیا شما یکی از این باورهای جایگزین را دارید؟ اگر پیدا کنید که کارتان عالی بوده است

اکنون زمان آن است که مراحل را برعکس کنید. با حمایت از باور مثبت با برخی از احساسات مثبت شروع کنید. از سوالاتی مانند زیر استفاده کنید:

  • چگونه زندگی شما با این باور مثبت جدید تغییر می کند؟
  • بعد از اجرای این باور چه کارهای هیجان انگیزی می توانید انجام دهید؟
  • وقتی به این تغییر فکر می کنید چه احساسات مثبتی را تجربه می کنید؟
  • این تغییر چگونه می تواند تأثیر مثبتی بر افراد اطراف شما بگذارد؟

توجه داشته باشید که چگونه شروع به احساس مثبت تری می کنید و چگونه اعتماد به نفس شما را در حین انجام این تمرین تغییر باور منفی افزایش می دهد.

برای خود روشن کنید تغییر باورها چه کمکی به شما خواهد کرد

مرحله 5: منابع قدرتمند را پیدا کنید

در این مرحله از تغییر باورهای منفی، شواهدی برای ایجاد یک باور محکم پیدا خواهید کرد.

به دنبال دلایل درستی باور جدید خود باشید. در تجربیات و مشاهدات شخصی خود شواهد قوی پیدا کنید. همچنین، به دنبال شواهد الهام بخش به صورت آنلاین باشید.

سپس احساسات خود را بالا ببرید تا باور منفی شما برای همیشه تغییر کند. یک راه خوب برای یافتن شواهد در صورتی که برای باوری که می‌خواهید شکسته شود قابل استفاده است، از طریق فیلم‌های مستند است. اینها اغلب پژوهش را با شدت احساسی ترکیب می کنند.

 

پس از بررسی اینکه چرا نمی توانم در ورزش پیشرفت کنم، به 2 چیز پی بردم. اولین مورد این است که من تلاش پیش رونده زیادی انجام ندادم (تحریک رشد با افزایش سختی). و ثانیاً، من اهمیت تغییر روال ورزش را درک نکردم.

مرحله 6: صبور و ثابت قدم باشید

ثبات یک اصل اساسی است که موفقیت شما را در هر جنبه ای از زندگی تعیین می کند.

مهم نیست که به چه چیزی می خواهید برسید، اقدام مداوم همراه با صبر همیشه برنده است.

و همانطور که قبلا اشاره کردیم، تغییر باورهای منفی یک شبه نیست.

نیاز به زمان، تلاش و انرژی دارد. اما تغییر باور منفی که شما را عقب نگه می دارد ارزش تلاش را دارد.

به این ترتیب است که با وجود پیشرفت آهسته، در تمریناتم ثابت مانده‌ام. و به این ترتیب بر ترسم از سخنرانی در جمع غلبه می کنم.

چون می توانم پیشرفت کنم، بهتر شوم و مرزهایم را پشت سر بگذارم. و شما هم می توانید.

وقتی ذهنیت رشدی را در خود ایجاد می کنید، تغییر باور منفی خود بسیار آسان تر خواهید بود.

در ادامه این مقاله برخی از رایج ترین باورهای منفی را فاش می کنیم. از جمله باورهای منفی که برای همه ما پیش آمده است و همچنین و یک باور مثبت در اختیار شما قرار می دهیم تا بتوانید باورهای خود را نیز با موفقیت تغییر دهید!

۸ مورد باورهای منفی عمومی و پادزهرهای آن

  1. من در زندگی شکست خورده ام.

هیچکس در زندگی شکست خورده نیست. در عوض، شکست بخشی از یک زندگی موفق است. یعنی خودت را به چالش می کشی تنها شکست واقعی تسلیم شدن است.

    شکست بزرگترین درس زندگی است و من به خاطر آن قوی تر و عاقل تر خواهم شد.

2-من هیچ هدفی ندارم

 به گفته اکهارت توله، هدف اولیه هر فردی حضور در زمان حال است. آگاهی کامل از هر لحظه، به جای نگرانی باور منفی در مورد آینده یا حسرت گذشته.

  1. من بی ارزش هستم و هرگز موفق نخواهم شد.

بدون توجه به شرایط، هر کس می تواند زندگی یک انسان دیگر را بهبود بخشد. این واقعیت به تنهایی همه را لایق زندگی می کند.

    من منحصر به فرد هستم و یک هدیه منحصر به فرد برای به اشتراک گذاشتن با جهان دارم.

  1. من هرگز خوشحال نخواهم شد.

 خوشبختی نتیجه تمرکز بر سفر، رشد و فشار دادن خود به چالش هاست و از این قبیل باورهای منفی نباید داشته باشید.

    با تمرکز بر سفرم، خوشبختی پدید خواهد آمد.

  1. من خیلی سرم شلوغ است.

همه 24 ساعت یکسان در روز دارند. اینکه چگونه تصمیم می گیرید وقت خود را بگذرانید کاملاً به شما بستگی دارد.

    من تصمیم می‌گیرم که 24 ساعتم را چگونه بگذرانم.

تمام انسانهای دنیا 24 ساعت وقت دارند چگونگی استفاده آن به خودتان مربوط است. پس باور منفی وقت ندارم را از خودت دور کن.
  1. من خیلی برای این کارجوان هستم.

 این باور منفی نیز غلط است. شما هرگز آنقدر جوان نیستید که بعداً روی جایی که می خواهید باشید کار کنید. به جای تمرکز بر چیزهایی که در کنترل شما نیست، با آنچه در کنترل شماست شروع کنید. چه عادتی را می‌توانید همین الان در پیش بگیرید؟

    من می توانم همین الان که بعداً به آن نیاز دارم شروع به یادگیری مهارت کنم.

  1. من خیلی پیر هستم.

شما هرگز برای شروع به انجام کاری که بیشترین لذت را برای شما به ارمغان می آورد آنقدر پیر نیستید. پس این قبیل باورهای منفی را از خود دور کنید.

    تا آخرین ثانیه ای که نفس می کشم، آنقدر جوان هستم که بتوانم بازیگری کنم.

  1. من به اندازه کافی باهوش نیستم.

 با مقایسه خود با دیگران، همیشه فردی باهوش تر را خواهید یافت. علاوه بر این، به هر حال نوع هوشمندی که اندازه گیری می کنید چیست؟ IQ هوشمند؟ باهوش عاطفی؟

    من در حال حاضر باهوش هستم و می توانم هر روز باهوش تر شوم.

۶ نوع باور منفی روابط و پادزهرهای آن

  1. من هرگز کسی را پیدا نمی کنم که زندگی ام را با او تقسیم کنم.

    من کسی را جذب خواهم کرد تا زندگی ام را با او تقسیم کنم.

  1. من لایق عشق نیستم.

 هر انسانی سزاوار عشق است، اما با مراقبت از خود شروع می شود. شروع به دوست داشتن خود کنید و دیگران نیز دنبال خواهند شد. پس این نوع باورهای منفی را قبول نکنید. 

    من خودم را دوست دارم و می پذیرم.

  1. من برای عشق خیلی زشتم.

واقعاً زشت این واقعیت است که شما خود را اینگونه پایین می آورید و این باور منفی را داشته باشید. دست از خشن بودن با خودت بردار زیرا وقتی با دوست داشتن خود شروع کنید، عشق را جذب خواهید کرد.

    من خودم را دوست دارم و می پذیرم.

  1. من از قرار ملاقات بدم می آید.

 بنابراین آن را انجام نمی دهم. حدس بزن چی شده؟ تقریباً همه از دوستیابی بدشان می آید. ملاقات با افراد جدید ترسناک است. با این حال، چیزهایی که بیشتر از همه شما را می ترساند، همان چیزی است که بیشترین لذت را برای شما به ارمغان می آورد.

    من از روند اتصال لذت می برم، و حتی با وجود اینکه ممکن است الان بدم بیاید، با گذشت زمان بهتر می شوم.

  1. من در مکالمات بی دست و پا هستم.

هیچوقت نگذارید این باور منفی در ذهنتان رسوخ کند. در گفتگو با افرادی شرکت کنید که از چیزهای مشابه شما لذت می برند و همفکر هستند. حتی اگر در ابتدا ترسناک باشد، مکالمات شما بهتر خواهد شد.

    من از روند ارتباط با افراد همفکر لذت می برم.

از ارتباط گرفتن با افراد مختلف هراس نداشته باشید به این فکر کنید که با طرز فکرای مختلف آشنا خواهید شد
  1. مردم مرا دوست ندارند.

 غالباً این فکر غیرمنطقی یا باور منفی به جای دیگران، از جایی از خود سرچشمه می گیرد. رابطه خود را با خودتان بهبود بخشید و متوجه خواهید شد که افراد زیادی نیز شما را دوست دارند.

    من خودم را دوست دارم و می پذیرم و دیگران را جذب خواهم کرد.

۵ مورد از باورهای منفی در شغل و تجارت و پادزهرهای آن

  1. من به اندازه کافی خوب نیستم.

به کسی که به شما می گوید شما به اندازه کافی خوب نیستید گوش ندهید و از این قبیل باورهای منفی را در افکار خود شکل ندهید. برای الهام گرفتن، داستان والت دیزنی یا حتی لئوناردو داوینچی را بخوانید. هر روز کمی روی پیشرفت تمرکز کنید.

    من هر روز در حال پیشرفت هستم

  1. بقیه بهتر از من هستند.

 همیشه افراد بدتر و افراد بهتر از شما را خواهید یافت. پس این باور منفی را دور کن! از مقایسه خود با دیگران دست بردارید، بلکه خود را با کسی که دیروز بودید مقایسه کنید.

    من کمی بهتر از دیروز هستم و کمی بدتر از فردا.

  1. من هیچ ارزشی اضافه نمی کنم.

 هر کس منحصر به فرد است و هر کس داستان و مهارت هایی دارد که آنها را ارزشمند می کند. و شما هم همینطور. شروع به تمرکز روی نقاط قوت خود کنید.

    من منحصر به فرد هستم و روی نقاط قوت خود تمرکز می کنم تا ارزش بیافزاییم.

  1. ممکن است شکست بخورم.

 عالی! این واقعیت که شما می توانید شکست بخورید، به این معنی است که این فرصتی برای شما برای رشد است. زیرا بدون شکست، به احتمال زیاد رشدی وجود نخواهد داشت.

    شکست عنصر لازم برای یادگیری و موفقیت است.

  1. من تحصیلات مناسبی ندارم.

این باورهای منفی غلط است. بهترین آموزش خودآموزی است. می توانید تقریباً بدون پول یا حتی به صورت رایگان در کتابخانه ها به ذهن موفق ترین افراد زنده دست پیدا کنید.

    من می توانم خودم را آموزش دهم.

همیشه به یاد داشته باشید که برای آموزش هیچگاه دیر نیست

۵ مورد باورهای منفی در امور مالی و پادزهرهای آن

  1. من آنقدر فقیر هستم که نمیتوانم موفق شوم.

این هم یک باور منفی بارز است. اغلب افرادی که از هیچ می آیند تنها افرادی هستند که واقعاً می توانند موفق شوند. زیرا کسانی که والدین ثروتمندی دارند، همیشه به عنوان بچه های خوش شانس دیده می شوند، حتی زمانی که موفقیت خود را ایجاد کنند.

    من می توانم با وجود شرایط موفقیت خود را ایجاد کنم.

  1. پول ریشه همه بدی هاست.

چرا پول مقصر است؟ این تفکر از جمله باورهای منفی است. مدتها قبل از پول، افرادی که قدرت داشتند از آن سوء استفاده کنند. چیزهای خوب زمانی اتفاق می افتد که افراد خوب پول داشته باشند.

    اگر من آدم خوبی باشم، داشتن پول بیشتر به من کمک می کند کارهای بزرگتری انجام دهم.

  1. افراد ثروتمند خودخواه هستند.

 بله، برخی از افراد ثروتمند خودخواه هستند. اما بسیاری از افراد ثروتمند وجود دارند که بسیاری از ثروت های خود را به امور خیریه اختصاص می دهند.

    در اعماق وجود، افراد ثروتمند هیچ تفاوتی با جو معمولی ندارند.

  1. پول فساد می آورد.

 این هم یک نوع باور منفی است. پول فاسد نمی کند، اما پول شخصیت واقعی شما را تقویت می کند. بنابراین، اگر نیت خوب و شخصیت عالی دارید، پول داشتن چیز خوبی است.

    پول فاسد نمی کند، اما شخصیت واقعی را آشکار می کند.

ذهنیت خود نسبت به پول تعیین کنید صرفا هرکس که پولدار است آدم بدی نیست!
  1. فقط افراد پولدار می توانند شاد باشند.

همه در مورد پول وسواس زیادی دارند، اما پول وسیله ای برای رسیدن به هدف نیست. مطمئناً اگر برای غذا و سرپناه کافی ندارید، پول تا حدی کمک می کند. اما خوشبختی واقعی از بودن ناشی می شود. این ناشی از انجام کارهایی است که از آنها لذت می برید.

    خوشبختی از دوست داشتن این فرآیند حاصل می شود.

۴ نوع باور منفی درباره سلامت و پادزهرهای آن

  1. من غیر قابل درمان هستم

باور منفی برای زندگی آدمی،ناامیدکننده است. دنیا برای کسانی که جرات باور کردن دارند معجزات زیادی دارد.

    برای کسانی که جرات باور کردن دارند هر چیزی ممکن است.

  1. سلامتی من هرگز بهتر نمی شود.

 همیشه چیزی وجود دارد که می توانید آن را بهبود بخشید. منابع و گزینه های زیادی برای امتحان وجود دارد. پس در هنگام بیماری نگذارید باورهای منفی به ذهنتان راه پیدا کنند. 

    اگر روی سلامتی خود تمرکز کنم، می توانم آن را بهبود بخشم.

  1. من یک انسان افسرده هستم.

هیچ انسانی موجودی افسرده نیست. افسردگی یک حالت است و می تواند بگذرد و خواهد گذشت. با انجام کارهای کوچک برای خود، عشق به خود را تمرین کنید.

    هیچ انسانی در هسته خود افسرده نیست.

  1. من ضعیف هستم.

من یک ضعیف هستم چیزی است که شخص قبل از اینکه قوی شود به آن اعتقاد دارد. بنابراین حتی اگر درست باشد که در حال حاضر ضعیف هستید، می توانید قوی تر شوید.

    من قوی هستم و هر روز قوی تر می شوم.

تفاوت بین ایمان و باور

دسترسی به ادامه این محتوا مخصوص اعضای اوج است. برای عضویت بر دکمه زیر کلیک کنید.

سوالات متداول درباره باورها

باورها حقایقی هستند که شما در مورد دنیا دارید و به شما کمک می کند تا در تصمیم گیری های خود حرکت کنید.

اگر به اندازه کافی خوش شانس باشید که با راهنما و مشاوری عالی بزرگ شوید، باورهایی مانند:

  • “شکست یک پله ضروری برای موفقیت است”
  • “هر چیزی که توجهم را روی آن متمرکز کنم، می توانم به آن برسم”
  • “لذت بردن از فرآیند مهمتر از نتایج نهایی است”

6 مرحله برای این فرآیند وجود دارد و هر مرحله به اندازه مرحله بعدی مهم است که عبارتند از:

مرحله 1: افزایش آگاهی

مرحله 2: ایجاد عدم قطعیت

مرحله 3: احساسات را به هم مرتبط کنید

مرحله 4: شکاف را پر کنید

مرحله 5: منابع قدرتمند را پیدا کنید

مرحله 6: صبور و ثابت قدم باشید

در افراد مختلف با توجه به باور منفی و مخرب و میزان قدرت آن متفاوت است. اگر باور منفی عمیق و ریشه دار نباشد، با تمرینات روزانه به سادگی می توان آن را تغییر داد و نشانه ها و نتایج مثبت را دید.

دلایل نرسیدن به هدف خود را پیدا کنید. این دلایل همان باورهای مخرب هستند.

اشتراک گذاری:

دیدگاهتان را بنویسید

تلفن همراه

برنامه ریزی شخصی یک صفحه ای

Hidden

توسعه فردی مدیران و رهبران

کپی کد تخفیف ۷۵ درصدی
COPIED
ghazal COPIED

برنامه‌ریزی شخصی یک صفحه‌ای