دلایل زیادی وجود دارد که ممکن است کسی در محیط کار افسرده و ناراحت باشد، از دلایل شخصی (مانند طلاق، بیماری روانی و مسائل مرتبط با فرزندان) گرفته تا دلایل حرفهای (شکست در پروژه کاری، مسائل رفتاری با همکار و…). بر اساس این که چه مدت زمانی را در محیط کار میگذرانیم، کاملا گریزناپذیر است که افراد گاهی احساساتی باشند. اما چطور میتوانید به عنوان مدیر گروه نوسانات احساسی کارمندانتان را مدیریت کنید؟ با کارمندان پریشانتان چه میکنید؟ در ادامه روشهای مدیریت احساسات در محیط کار مورد بررسی قرار گرفته است.
متخصصان چه میگویند…
بسیاری از مدیران در برابر رفتارهای احساسی-مثبت یا منفی-معذب هستند. به گفتهی جفری سانچز-برکز[۱]، دانشیار حوزه مدیریت و سازمان در مدرسه تجارت و بازرگانی دانشگاه میشیگان: “مردم میخواهند حرفهای به نظر برسند و فکر میکنند حرفهای بودن در عدم ابراز احساسات است”.
پژوهشهای سانچز-برکز نشان میدهد که کنترل احساسات در محیط کار به یک هنجار عمومی در بیشتر فضاهای کاری امریکا تبدیل شده است. اما بسیاری از کارمندان با چنین استانداردهایی کنار نمیآیند. در واقع انسانیت را که نمیتوان پشت در محل کار جا گذاشت و بعد داخل رفت.
آن کریمر، نویسنده کتاب احساسات در محیط کار جدید، با این موضوع موافق است: شما نمیتوانید درست تصمیم بگیرید که در محیط کار چه بپوشید، چطور به تنهایی برخی کارها را انجام دهید یا چطور یک ارایه را در یک جلسه کاری بدون بهرهگیری از احساسات انجام دهید. در واقع گریه کردن هم واکنش بیولوژیک به استرس است که در محیط کار میتواند اتفاق بیفتد. مسئلهای که بیشتر زنان را به دلایل فیزیولوژیک تحت تاثیر قرار میدهد. بنابراین به جای نادیده گرفتن احساسات کارمندانتان به آنها پاسخ دهید. در ادامه چند گام عملی در این زمینه آمده است.
خودتان باشید و مانند خود واقعیتان عمل کنید.
وقتی با کارمندی روبرو میشوید که در وضعیت روحی بدی قرار دارد یا گریه میکند، اولین عمل ذاتی شما باید کمک کردن باشد. سانچز-برکز پیشنهاد میدهد که به گونهای به آن فرد نزدیک شوید که گویا این فرد از دوستان خارج محیط کار و جزئی از شبکه اجتماعی شماست. ما توانایی و ظرفیت این کار را داریم ولی باید در دفتر و محیط کار آن را اعمال کنیم.
این که در این شرایط چه کنید-دستمال کاغذی ببرید، بپرسید چه مشکلی پیش آمده، بغلش کنید یا برای پیادهروی با هم بیرون بروید-بستگی به روابط شما، این که چه مدت با هم کار میکنید و همچنین فرهنگ کاری دفتر شما دارد. به هر حال کلید موفقیت در مداخله است و این که اجازه بدهید فرد احساساتش را بیرون بریزد، به جای این که فرد را نادیده بگیرید و قضاوتش کنید.
ببینید چه شده است
گاهی دلیل ناراحتی افراد فراتر از چیزی است که به نظر میسد. ممکن است کارمندی در یک جلسه ارزیابی عملکرد کارکنان به گریه بیفتند ولی دلیل اصلی ناراحتیاش بیماری مادرش باشد. زمانی که احساساتشان را بیرون میدهند، برای شما فرصتی ایجاد میشود تا ببینید چه شده و چه میتوان کرد. هیچ اشکالی ندارد که در مقام یک مدیر بپرسید چه شده؟ یا چیزی هست که بخواهی به من بگویی؟
سانچز-برکز میگوید لازم نیست حتما درمانگر باشید تا بتوانید چنین سوالی بپرسید. فقط باید برای کمک کردن به آن کارمند آماده باشید و البته به حریم خصوصی او هم احترام بگذارید. بعضیها به مدیرشان اعتماد ندارند و نمیتوانند راحت ارتباط برقرار کنند. مسئله را شخصی نکنید. به جای آن سعی کنید شرایط را از دور کنترل کنید یا از کارمند دیگری بخواهید حال آن فرد را چک کند.
مسئله را بزرگ نکنید!
اگر متوجه شدید که فرد دچار مسئلهای شخصی است، به پاسخهای ساده اکتفا کنید. بگویید متاسفم یا درک میکنم که شرایط بدی است. تگویید که همهچیز سریعا درست میشود. سعی نکنید مسائل مشابه که خودتان تجربه کردهاید را تعریف کنید.
آخرین چیزی که یک کارمند مضطرب میخواهد بشنود بداند این است که شما در شرایط مشابه چه کار کردهاید و چطور آن شرایط را مدیریت کردهاید.
بر مسائل کاری تمرکز کنید.
در مورد شخصی که مسائل کاری و حرفهای دارد، بهترین و موثرترین کاری که میتوانید انجام دهید این است که به آنها گوش دهید و سعی کنید مسائلشان را برطرف سازید. بنابراین در صورتی که متوجه شدید که مسئله آن فرد کاری است، سعی کنید شرایط محیط کار و همکاران را به گونهای تسهیل کنید که دغدغه آن فرد کمتر شود. در صورتی که فرد درگیر مسئلهای شخصی است، میتوانید به او کمک کنید تا برای رفع آن مشکل برنامهریزی کند. باید بررسی کنید که آیا میتوانید حجم کاری آن فرد را موقتا کم کنید؟ پیشنهاد میشود که برای مدتی به آن فرد مرخصی بدهید یا نیروی کمکی بیاورید.
ادای روانپزشکها را در نیاورید!
گاهی شرایطی که برای فرد پیش آمده به آسانی یا توسط شما کنترل نمیشود، مانند مسائل روحی روانی یا بسیار شخصی. در چنین شرایطی، یا هر وضعیت دیگری که نمیتوانید به راحتی مدیریت کنید، بهتر است که به شخصی در منابع انسانی بسپارید کمک کند. این نباید اولین واکنش شما در برخورد با فرد مضطرب باشد ولی در صورتی که نمیتوانید از محدوده امن خود خارج شده و به آن فرد کمک کنید این بهترین راه حل است.
به کارمندان بیشتر توجه نشان دهید!
منتظر نباشید که حتما بحرانی اتفاق بیفتد تا به احساسات کارمندان توجه نشان دهید. فرصتهایی به وجود بیاورید تا کارمندانتان با خیال راحت درباره زندگی شخصیشان صحبت کنند. میتوانید لحظات کوتاهی را در روزهای مشخصی به جلسات ملاقات ویژه اختصاص دهید و سوالاتی این چنینی بپرسید: آیا مسئلهای در حال حاضر وجود دارد که شما و حرفهتان را تحت تاثیر قرار داده است؟ بیا این مسئله را مورد بررسی قرار دهیم.
این به کارمندان این اجازه و فرصت را میدهد که احساس راحتی و صحبت کنند. گاهی کارمندان میترسند از مسائلشان بگویند زیرا فکر میکنند ارزش حرفهایشان در سازمان افت میکند. پژوهشها نشان میدهد که توجه به مسائل شخصی و حرفهای کارمندانتان نه تنها از شما انسان بهتری میسازد، که به مدیر بهتری نیز تبدیل میشوید.
اصولی که باید در مدیریت احساس کارمندان به خاطر بسپارید!
بایدها:
طوری برخورد کنید که در یک موقعیت اجتماعی قرار دارید نه محل کار-راحت و پذیرا باشید.
پاسخهای ساده بدهید و بر کارمندتان متمرکز باشید.
برنامه مشخصی برای رفع مسئله طراحی کنید.
نبایدها:
افرادی که در محیط کار احساساتی میشوند را قضاوت نکنید، گریه کردن یا هیجانی شدن در محیط کار غیرحرفهای نیست و یک واکنش طبیعی انسانی است.
سعی نکنید ابراز احساسات یا گریه کردن کارمندان را متوقف کنید، به آنها دستمال کاغذی بدهید و بگذارید خودشان را خالی کنند.
در صورتی که فردی مایل نیست در مورد شرایط و مسائل خود توضیح دهد او را تحت فشار قرار ندهید. هم چنین شما با مطالعه مقاله ارزیابی عملکرد کارکنان می توانید کارکنانتان را راحت تر آنالیز کنید.
دیدگاهتان را بنویسید