کاربرد هوش مصنوعی در استراتژی
کاربرد هوش مصنوعی در استراتژی
هنگام تدوین استراتژی کسبوکار، طبیعی است که بخواهید برای مدتها جلوتر برنامهریزی کنید و زمان قابل توجهی را صرف جزئیات ریز برنامه سالانه آینده خود نمایید.
اما این برنامه سالانه تا چه حد قابل اعتماد، راهنما و کاربردی است؟
گاهی اوقات، هر چه زمان بیشتری را صرف برنامهریزی استراتژیک خود کنید و هر چه مدت بیشتری سعی کنید آن را به کار بگیرید، احتمال موفقیت آن کمتر میشود. این موضوع به ویژه در پویاییهای بازار امروز صادق است، جایی که استراتژیهایی که میتوانستند شش ماه پیش شما را به موفقیت برسانند، در نهایت ممکن است امروز شما را عقب نگه دارند.
برای رشد کسبوکار خود باید دادههای گذشته و حال را برای درک بهتر جهتگیری کسبوکار ترکیب کنند. ترکیب این دادهها با روندها و شبیهسازی سناریوها به آنها کمک میکند تا آیندههای احتمالی را پیشبینی کنند و یک استراتژی پربار و در حال تکامل ایجاد کنند که با تهدیدات، فرصتها و تغییرات ناشی از نیروهای داخلی و خارجی سازگار شود.
اما این کار سادهای نیست، به خصوص زمانی که روشهای سنتی برای تدوین استراتژی در جریان باشد. این روشها نه تنها زمان و تلاش زیادی میبرند، بلکه تا زمانی که استراتژی خود را نهایی کنید، حقایق قبلاً تغییر کرده و آن را منسوخ کردهاند.
بنابراین، چگونه استراتژی کسب و کار خود را پیشرو نگه دارید؟ با استفاده از هوش مصنوعی (AI) در استراتژی کسب و کار.
در این مقاله، قدرت هوش مصنوعی را برای ایجاد و تکامل استراتژی کسب و کار و رسیدن به مزیت رقابتی کشف خواهیم کرد. ما بر توانایی آن برای حفظ رقابتپذیری شما با همسو کردن استراتژی کسبوکارتان با محیط گستردهتر تأکید میکنیم.
اما قبل از اینکه به چگونگی تقویت استراتژی کسبوکار شما توسط هوش مصنوعی بپردازیم، بیایید به موانع رایجی بپردازیم که باعث میشود توسعه، اجرا و ارزیابی استراتژیهای سالانه سنتی دست و پا گیر باشد.
دردسرهای فعلی با استراتژی کسب و کار
استراتژیای که از پیش و برای کل سال ایجاد شود، یا منسوخ است، یا بیش از حد انعطافناپذیر است، یا به کندی به تغییرات بازار پاسخ میدهد و یا کاملاً از هدف دور میافتد. دلیل این امر آن است که چرخههای استراتژیک سالانه سنتی احتمالا تصمیمات را بر اساس پیشبینیها، تحولات داخلی، روندها، ترجیحات مشتری و تغییرات بازار پایهگذاری میکنند – که اکثر آنها ممکن است از لحاظ جهتگیری درست باشند، اما تقریباً همه آنها انحراف خواهند داشت، برخی به دلیل رویدادهای غیرقابل پیشبینی (اما با تأثیر بسیار زیاد) به شدت منحرف خواهند شد.
دیوید بروسین، بنیانگذار و رئیس هیئت مدیره شرکت مونتیت، میگوید: «اگر در مورد هر چیزی در برنامه سالانه خود اشتباه کنید، احتمالاً دیگر برای اصلاح آن دیر شده است.»
عدم تطابق بین تحرکات داخلی و محیط خارجی
با توجه به فاصله ذاتی بین توسعه و اجرای استراتژی با برنامهریزی سالانه، کسبوکارها با عدم تطابق جدی بین آنچه انجام میدهند و اینکه چقدر برای محیط خارجی آنها مناسب است، روبرو هستند – چه به دلیل نیروهای رقابتی ناگهانی، تغییرات مقرراتی یا پیشرفتهای تکنولوژیکی باشد. این امر آنها را در حالت دائمی تلاش برای جبران جا ماندگی نگه میدارد، با شکافی دائمی (یا به طور مداوم در حال افزایش) از فرصتهای از دست رفته و تهدیدات نادیده گرفته شده.
انبارهای دادهای مجزا، تفکر جزیرهای و پراکندگی
دادههای تجاری پراکنده (دادههایی که در بخشهای مختلف سازمان به صورت مجزا نگهداری میشوند) اغلب منجر به دو نتیجه میشود: یا تیمها زمان زیادی را صرف اتصال نقاط دادهای میکنند یا اصلاً زمانی را به این کار اختصاص نمیدهند.
اگر کارمندان زمان زیادی را در جلسات هماهنگی صرف کنند، در مجموعه دادههای ناقص جستجو کنند یا به دنبال یافتن دادههای صحیح باشند، ممکن است در نهایت وقت زیادی را تلف کنند. بر اساس گزارشها، کارمندان دانشجو تقریباً 29 درصد از هفته خود (11.6 ساعت) را صرف جستجوی اطلاعات حیاتی میکنند – زمانی که میتوانست صرف انجام کار واقعی شود.
در سناریوی دوم، ممکن است کارکنان نسبت به هماهنگی بین عملکردهای مختلف بیطرف باشند. در این صورت، ممکن است کسب و کار به صورت یکپارچه عمل نکند و تعابیر مختلف از نتایج منجر به آشفتگی استراتژیک شود.
تصمیمگیری انسانی مستعد به جانبداری
هر چقدر هم که دوست داشته باشیم فکر کنیم تجربه بر سوگیریها غلبه میکند، تصمیمگیری انسان مستعد قضاوتهای نادرست، تحت تاثیر سوگیریها و مستعد تفاسیر ذهنی است. این عوامل، خواه احساسات، باورهای شخصی، ساختارهای سلسله مراتبی خارجی یا پویاییهای قدرت باشند، میتوانند تجزیه و تحلیلهای استراتژیک را مخدوش کرده و منجر به تصمیمات نامطلوب شوند.
اندازهگیری و ارزیابی ناکارآمد عملکرد
یک برنامه استراتژیک خوب، برنامهای است که دائما در حال تکامل است. سازوکارهای بازخورد دورهای، پیشرفت استراتژیک را تحت تاثیر قرار میدهند، منعکس میکنند و هدایت میکنند، در حالی که مهارت استراتژیک، شرایط در حال تغییر را در نظر میگیرد. بنابراین، ارزیابی استراتژیک مستمر حیاتی است.
اگر عملکرد کسب و کار و پیشرفت به سمت اهداف به طور مداوم و به درستی اندازهگیری نشود، کسب و کار در تلاش خواهد بود تا بفهمد استراتژیاش به کجا میرود، نتایج احتمالی چیست و برای بهبود وضعیت آینده چه کاری باید انجام دهد. اندازهگیری ضعیف عملکرد معمولا به دلایل زیر اتفاق میافتد:
- معیارهای منسوخ یا نامرتبط: این معیارها دادههای اشتباه را برای پویایی و اهداف تجاری فعلی ضبط میکنند.
- عدم تطابق استراتژیک: این عدم تطابق در بین اهداف وجود دارد و منجر به تلاشهای نامنظم و اولویتهای متضاد میشود.
- معیارهای انعطافناپذیر: این معیارها مانع از پیشرفت شما میشوند و امکان تطبیق با نیازهای در حال تکامل کسب و کار و شرایط بازار را از شما میگیرند.
- جمعآوری و تجزیه و تحلیل نادرست دادهها: این امر منجر به بینشهای تحریفشده و نتایج گمراهکننده میشود.
- بازخورد محدود: این موضوع مانع از بهبود مستمر و تنظیمات ضروری میشود.
این نقاط ضعف – معیارهای منسوخ یا نامرتبط، عدم تطابق استراتژیک، معیارهای انعطافناپذیر، جمعآوری و تجزیه و تحلیل نادرست دادهها و بازخورد محدود – اگر مداوم باشند، نمیتوان آنها را به عنوان یک مانع مقطعی یا یک اشتباه استراتژیک جزئی نادیده گرفت. یک نقطه ضعف نادیده گرفته شده میتواند بر تمام جنبههای استراتژی کسب و کار، از توسعه و اجرا تا ارزیابی تأثیر بگذارد.
کاربرد هوش مصنوعی در استراتژی کسب و کار
هوش مصنوعی در سالهای اخیر به طور فزایندهای پیچیدهتر شده است و طیف گستردهای از برنامههای کاربردی را برای نیازهای تجاری متنوع در سراسر صنایع، کارکردها و تیمها ارائه میدهد. هوش مصنوعی از بهبود تعامل در بازاریابی با شخصیسازی تا ارتقای امنیت مالی با تشخیص سریع تقلب، همچنان به انقلاب در نحوهی عملکرد کسب و کارها در سراسر جهان ادامه میدهد.
و در حالی که برنامههای کاربردی آن میتواند به توسعه، اجرا و ارزیابی استراتژی گسترش یابد، استفاده از هوش مصنوعی در استراتژی کسب و کار سوالاتی را ایجاد میکند.
مزایای اجرای هوش مصنوعی برای استراتژی کسب و کار چیست؟ کسب و کارها هنگام استفاده از هوش مصنوعی در استراتژی کسب و کار با چه چالشهایی روبرو هستند؟ شرکتها چگونه میتوانند به طور مؤثر از هوش مصنوعی برای دستیابی به نتایج مورد نظر خود استفاده کنند؟
در ادامه به این موارد خواهیم پرداخت.
مزایای کاربرد هوش مصنوعی در استراتژی کسب و کار
کاربرد هوش مصنوعی در استراتژی کسب و کار میتواند مزایای زیادی به همراه داشته باشد، از جمله توانمندسازی تصمیمگیری آگاهانه، پیشبینی ریسک و عملیات کارآمد – که همگی به توسعه، اجرا و ارزیابی مؤثر استراتژی کمک میکنند.
برخی از مزایای کلیدی استفاده از هوش مصنوعی در استراتژی کسب و کار عبارتند از:
- تقویت تصمیمگیری: با استفاده از چارچوبهای استراتژیک ساختاریافته، هوش مصنوعی اهداف تجاری را با قابلیتها، منابع و شرایط داخلی شرکت همسو میکند.
- امکان تجزیه و تحلیل لحظهای حجم زیادی از دادههای ساختاریافته و غیرساختاریافته برای کشف بینشهای ارزشمند
- پیشبینی و ارزیابی ریسکها در زمینهها و جهتگیریهای استراتژیک خاص
- استفاده از دادههای تاریخی و تحلیلهای پیشبینیکننده برای اطلاعرسانی در مورد استراتژیها و اقدامات آتی
- تسهیل تبدیل اسناد و اطلاعات استراتژیک به خلاصههای مختصر یا برنامههای عملی و تسهیل تبدیل استراتژی به نتایج ملموس
چالش های کاربرد هوش مصنوعی در استراتژی کسب و کار
در حالی که مزایای هوش مصنوعی گسترده است، ممکن است کسب و کارها در استفاده از آن تردید داشته باشند. این تردید زمانی بیشتر میشود که هوش مصنوعی در استراتژی کسب و کار – که هستهی اصلی و اساسی عملیات تجاری است – دخیل شود.
شایعترین چالشهای اجرای هوش مصنوعی برای استراتژی کسب و کار عبارتند از:
- عدم اعتماد و شک و تردید
عدم اعتماد و شک و تردید نسبت به هوش مصنوعی ناشی از نگرانی بابت شفافیت و قابلیت اطمینان آن است. برخلاف تصمیمگیریهای انسانی، الگوریتمهای هوش مصنوعی اغلب به عنوان «جعبه سیاه» عمل میکنند – درک نحوهی رسیدن به تصمیم برای ذینفعان دشوار است. سرعت بالای توسعهی قابلیتهای هوش مصنوعی – هرچند که مفید است – کمکی نمیکند. کسب و کارها به سادگی نمیدانند هوش مصنوعی واقعاً چه کاری میتواند انجام دهد و همین امر باعث ترس از جابهجایی شغل و از دست دادن کنترل بر فرآیندهای تصمیمگیری میشود.
به گفتهی یوال آتسمن، شریک ارشد در شرکت مکینزی و شرکا: «هنگامی که مدیران به اتوماسیون استراتژی فکر میکنند، بسیاری از آنها نگاهی بیش از حد به آینده دارند و به دنبال قابلیتهای هوش مصنوعیای هستند که به جای رهبر کسب و کار، استراتژی درست را تعیین کنند. آنها فرصتهای استفاده از هوش مصنوعی در بلوکهای سازندهی استراتژی را از دست میدهند، که میتواند به طور قابل توجهی نتایج را بهبود بخشد.»
- کیفیت داده
قابلیت اطمینان و کیفیت بینشهای استراتژیکی که توسط هوش مصنوعی ایجاد میشوند، به شدت به کیفیت دادههایی که با آنها کار میکند، بستگی دارد. اگر دادهها از کیفیت پایینی برخوردار باشند – حاوی نادرستیها، تناقضات یا سوگیریها باشند – ممکن است یک کسب و کار با استفاده از بینشهای ناقص یا غیرقابل اعتماد، استراتژیها را ایجاد، اصلاح و اجرا کند و این امر اعتماد به استراتژیهای تقویتشده با هوش مصنوعی را از بین برده و به طور بالقوه منجر به اشتباهات پرهزینه شود.
- کمبود مهارت و راهنمایی
کسب و کارها ممکن است به دلیل کمبود تخصص، مهارت یا رویکردهای ساختاریافته، استفاده از هوش مصنوعی برای استراتژی کسب و کار را چالشبرانگیز بدانند. کارمندانی که در یادگیری ماشین، علم داده و مهندسی هوش مصنوعی مهارت دارند، برای حفظ راهحلهای هوش مصنوعی همسو با اهداف استراتژیک ضروری هستند. بدون آنها، یک کسب و کار ممکن است نداند از کجا با استفاده از هوش مصنوعی شروع کند. علاوه بر این، نبود چارچوبی برای ادغام هوش مصنوعی در فرآیندهای کاری استراتژیک، اغلب باعث میشود کسب و کارها در مورد قابلیت اعمال و پایداری آن در شرکت مطمئن نباشند.
نحوه استفاده صحیح از هوش مصنوعی در استراتژی کسب و کار
در حالی که مزایای هوش مصنوعی برای اهداف استراتژیک آشکار است، چالشهایی که ممکن است پیش بیاید باعث تردید کسب و کارها میشود. غلبه بر این چالشها شامل دستیابی به تعادل مناسب بین تصمیمگیری مبتنی بر انسان و فناوری است.
یک راه برای انجام این کار، مشاوره با متخصصان استراتژی، هوش مصنوعی و فناوری است. این متخصصان میتوانند شما را در ادغام هوش مصنوعی در استراتژی خود راهنمایی کنند و اطمینان حاصل کنند که مزایای آن به طور کامل تحقق یابد و در عین حال خطرات را به حداقل برسانانند.
برای یکپارچهسازی واحد هوش مصنوعی با استراتژی کسب و کار، میتوانید از یک پلتفرم مدیریت استراتژی تقویتشده با هوش مصنوعی – به عبارتی یک پلتفرم هوشمندی استراتژیک – استفاده کنید. این راهحل، امکان کاربرد همهجانبه و یکپارچه هوش مصنوعی را در هر مرحله از استراتژی شما فراهم میکند و بر مشکل استفاده از فناوری و دادههای تفکیکشده غلبه میکند، که معمولاً باعث ایجاد اصطکاک، تأخیر یا گلوگاه در مدیریت استراتژی میشود.
یک پلتفرم هوشمندی استراتژیک با یکپارچهسازی بدونوقفه و تصمیمگیری بهینهسازیشده میتواند به رشد مالی کمک کند، با کشف کاراییهای پنهان و فرصتهایی برای ایجاد تأثیر واقعی بر سود نهایی شما.
تحول رویکرد سنتی به استراتژی کسب و کار با هوش مصنوعی
هوش مصنوعی کسب و کارها را قادر میسازد تا از روند سنتی تصمیمگیری استراتژیک به رویکردی پیوستهی استراتژیک که به طور یکپارچه با سرعت اجرای کسب و کار همسو میشود، ارتقا یابند. این امر مستلزم تغییر از برنامهریزی استراتژیک کند، نامنظم و سالانه است – فرایندی که معمولاً به عنوان فرایندی پیچیده درک میشود و نیازمند تجزیه و تحلیل دقیق، چارچوبهای تصمیمگیری متعدد، همکاری زمانبر و همسو کردن ذینفعان باهوش است.
با اتصال مبتنی بر هوش مصنوعی و ارتباط مبتنی بر داده، تصمیمگیری استراتژیک وارد عصر جدیدی میشود. تصمیمگیریها میتوانند سریعتر و دقیقتر باشند، بر اساس چابکی و واکنشپذیری به جای رویکرد کند «مکث کردن-تفکر کردن-تصمیمگیری-عمل کردن» که در شیوهی سنتی برنامهریزی استراتژیک رایج است، صورت گیرند.
در نتیجه، هوش مصنوعی به عنوان راهحلی قدرتمند برای رفع نقاط ضعف و چالشهای اصلی موجود در برنامهریزی سنتی استراتژی پدیدار میشود. در اینجا نحوهی عملکرد آن را شرح میدهیم:
۱. بهینهسازی پیشگیرانه و چابکی
تحلیلهای پیشبینی محور هوش مصنوعی میتوانند به شما در درک جهتگیری کسبوکار کمک کنند و بینشهایی فراتر از ابزارهای سنتی ارائه دهند. با تشخیص شاخصهای پیشرو و تأخیرکننده در مجموعه دادههای پیچیده و شناسایی ناهنجاریهایی که ممکن است از دید انسان دور بماند، تحلیلهای پیشبینی این امکان را برای کسب و کار شما فراهم میکند تا با مسائل اصلی به طور مستقیم روبرو شود و مسیر موفقیت خود را به درستی تعریف کند.
۲. کاهش ریسک و پیشبینی نتایج
برنامهریزی سناریو با قدرت الگوریتمهای پیشرفته هوش مصنوعی و تکنیکهای تجزیه و تحلیل داده میتواند به کاهش ریسکهای پیشبینینشده و پیشبینی سریع نتایج کمک کند. این امر شما را قادر میسازد تا با اطمینان – و به سرعت – با اقدامات پیشگیرانه و واکنشپذیر، عدم قطعیت را مدیریت کنید.
۳. همراستا کردن استراتژی و بازار
هوش مصنوعی در هدایت تطابق استراتژیک یک نیروگاه به شمار میرود. این فناوری قادر است حجم عظیمی از دادههای ساختاریافته و غیرساختاریافته را از منابع مختلف به صورت لحظهای پردازش کند، این منابع میتوانند شامل اسناد شرکت، رسانههای اجتماعی، مقالات خبری و گزارشهای صنعتی باشند. این امر شما را قادر میسازد تا استراتژیهای خود را بر اساس نیازهای بازار، تغییرات مقرراتی و اقدامات رقبا تنظیم کنید تا همراستا بمانید و از پیشرفتهای آتی عقب نمانید.
به گفتهی یوال آتسمن، شریک ارشد در شرکت مکینزی و شرکا: «یکی از چالشهایی که اکثر استراتژیستها با آن مواجهاند، پیچیدگی طاقتفرسای دنیایی است که در آن کار میکنیم – تعداد ناشناختهها، حجم بالای اطلاعات… در واقع، هوش مصنوعی میتواند چاقوی تیزی باشد که بخشی از این آشفتگی را برطرف میکند.»
- تصمیمگیری بر اساس داده
بینشهای هوش مصنوعی که با اطلاعات حاصل از محیط داخلی و خارجی کسب و کار شما تقویت شدهاند، میتوانند تسهیلکنندهی تصمیمگیری بدون سوگیری باشند. این توصیهها میتوانند گامهای بعدی را به شما اطلاع دهند و سوگیریها را برای ارتقای کیفیت توسعه، اجرا و ارزیابی استراتژی کسب و کار کاهش دهند.
- ارتباط ساده و سرراست
قابلیتهای هوش مصنوعی مانند پردازش زبان طبیعی (NLP) و یادگیری ماشین میتوانند به شما در تفسیر مفاهیم استراتژیک پیچیده کمک کنند و آنها را به مراحل عملیاتی قابل اجرا بر اساس نقش و مسئولیتهای هر کارمند تقسیم کنند. این امر شکاف بین اهداف استراتژیک سطح بالا و عملیات روزانه را پر میکند و به افراد قدرت میدهد تا ابتکاراتی را درک، اجرا و ایجاد کنند که به طور مستقیم از استراتژی کلان پشتیبانی میکنند.
کاربرد هوش مصنوعی در استراتژی کسب و کار: پیشتازی
شیوهی قدیمی مدیریت استراتژی کسب و کار دیگر کارآمد نیست – این روش به سادگی برای محیط پرشتاب امروزی مناسب نیست. تنها راه برای همگام شدن، حفظ برتری استراتژی کسب و کار شماست.
با هوش مصنوعی، نه تنها همگام میشوید بلکه پیشرو خواهید بود.
استفاده از ابزارهای هوش مصنوعی برای تصمیمگیری و استراتژی کسب و کار به شما کمک میکند تا بر کمبودهای توسعهی استراتژی کسب و کار سنتی غلبه کنید. هوش مصنوعی با تسهیل بهبودهای پیشگیرانهی استراتژی، انعطافپذیری، همراستا شدن و قابلیت اجرای مبتنی بر داده، به شما کمک میکند تا از موانع زمانبر، مستعد خطا و با دخالت زیاد نیروی انسانی که رویکرد سنتی استراتژی را آزار میدهد، عبور کنید. در عوض، کسب و کار شما میتواند به رویکردی چابک، اصلاحشده و بهروز در استراتژی کسب و کار تکیه کند – رویکردی که برای رسیدن به موفقیت پایدار در میان هرج و مرج امروزی مناسب است.
بهبود مستمر شاخصهای کلیدی عملکرد با هوش مصنوعی
قانون گودت بیان میکند که وقتی یک معیار به هدف اصلی تبدیل میشود، دیگر یک معیار خوب به شمار نمی آید. اما اینکه خود معیارها را برای بهبود هدف قرار دهیم، هم با احتیاط گودت همخوانی دارد و هم عنصری ضروری برای موفقیت پایدار در عملیات است. به عبارت دیگر، بهبود مستمر شاخصهای کلیدی عملکرد به خودی خود به یک هدف تبدیل میشود.
شرکت رسانهای CBS نمونهای قانعکننده از این طرز فکر و رویکرد است. یکی از مدیران اجرایی شروع به بررسی این موضوع کرد که آیا هوش مصنوعی میتواند عوامل مؤثر بر عملکرد را که مدیران به تنهایی با تکیه بر شهود و تجربه قادر به شناسایی آنها نیستند، کشف کند. این مدیر برای پیشبینی اینکه کدام برنامههای تلویزیونی به موفقیت میرسند، به تیمهای هوش مصنوعی خود ۵۰ سال داده های کلیدی عملکرد و تحقیقات مصرفکننده را ارائه داد تا مشخص شود که آیا شرکت شاخصهای کلیدی عملکرد درستی برای پیشبینی موفقیت برنامههای آزمایشی تلویزیونی در نظر گرفته است.
این تیم با استفاده از هوش مصنوعی، درستی شاخصهای کلیدی عملکرد موجود را تایید کرد و شاخصهای دیگری را نیز شناسایی کرد که به بهبود نحوه ارزیابی برنامههای آزمایشی توسط شرکت کمک کرد. مدیر مذکور اشاره کرد: «ما با انجام این تمرین هوش مصنوعی، عملکردمان را بهتر کردیم. این تحلیل باعث شد به دنبال چیزهای دیگری بگردیم و به بهبود عملکردمان کمک کرد.»
استفادهی هدفمند از الگوریتمها برای بازبینی و مرور پارامترهای کلیدی عملکرد، منجر به بهبود عملکرد میشود. برای توکopedia، یکی از بزرگترین بازارهای آنلاین اندونزی، قابلیت اطمینان فروشنده برای حفظ روابط قوی با مشتریان حیاتی است. هرمان ویدیاجا، مدیر ارشد فناوری میگوید این سازمان روزانه ۱.۸ میلیارد محصول را از طریق ۱۴ میلیون فروشنده به فروش میرساند – که بیش از ۸۵ درصد آنها کارآفرینان جدید هستند. در حالی که فروشندگان محصولات خوبی برای فروش دارند، همه آنها به طور کارآمد موجودی خود را مدیریت نمی کنند که به نوبهی خود بر تکمیل سفارش، رضایت مشتری و در نهایت حجم تراکنشهای انجام شده در پلتفرم تأثیر منفی میگذارد. برای رسیدگی به این موضوع، شرکت شروع به تجزیه و تحلیل میلیونها نقطه داده فروشنده و مشتری کرد.
تحلیل الگوریتمی دادهها منجر به یک سیستم امتیازدهی شد که شاخص کلیدی عملکرد شرکت را برای کیفیت فروشنده بهبود بخشید. این سیستم هم خدمات مشتری (با اتصال مشتریان به فروشندگانی که به احتمال زیاد محصول باکیفیتی ارائه می دهند) و هم اثربخشی بازار (با شناسایی و کمک به فروشندگان با امتیاز پایین برای بهبود عملیات خود) را بهبود بخشیده است. سیستم امتیازدهی به همه طرف ها سود می رساند: مشتریان، فروشندگان و خود توکopedia. با این سیستم، شرکت توانسته است یک بازار معتبرتر و کارآمدتر ایجاد کند.
خلق شاخصهای کلیدی عملکرد جدید
شناسایی شاخصهای کلیدی عملکرد استراتژیک و عملیاتی، وظیفه رایجی برای تیمهای رهبری انسانی است. با این حال، تحقیقات ما تایید می کند که هوش مصنوعی می تواند شاخص های کلیدی عملکرد جدید و نوآورانه ای را برای هدایت تصمیم گیری مدیران پیشنهاد و حتی طراحی کند. ما داستانهای زیادی از رهبرانی شنیدیم که به الگوریتمها روی میآورند تا معیارهای کلیدی عملکردی را به دست آورند که نه تنها از نظر استراتژیک و عملیاتی ارزشمند هستند، بلکه در برخی موارد، از الگوهای دادهای نشأت میگیرند که برای انسانها تشخیص آنها بیش از حد پیچیده است. دادههای نظرسنجی ما تأیید میکنند که شرکتهای استفادهکننده از هوش مصنوعی برای ایجاد شاخصهای کلیدی عملکرد جدید، طیف گستردهای از مزایای تجاری را در مقایسه با شرکتهایی که از این فناوری برای ایجاد شاخصهای کلیدی عملکرد جدید استفاده نمیکنند، مشاهده میکنند.
آویناش کاوشیک، مدیر ارشد استراتژی در آژانس بازاریابی دیجیتال Croud، پیش از این مدیر ارشد تحلیلهای استراتژیک جهانی در گوگل بود، جایی که یادگیری ماشینی به تیم او کمک کرد تا معیار جدیدی از عملکرد را کشف کنند. او به یاد می آورد که در یک مورد، این غول فناوری یک سرمایه گذاری قابل توجه اما با عملکرد ضعیف در یک کانال دیجیتال اصلی انجام داده بود. کاوشیک به یاد می آورد: «ما نمی دانستیم مشکل ما چیست. می دانستیم که در حال شکست خوردن هستیم؛ اما فقط نمی دانستیم چرا، و تمام سوالاتی را که می توانستیم بپرسیم، پرسیده بودیم» استعدادهای درخشان، منابع تحلیلی و دسترسی به داده های گوگل برای شکستن این کد کافی نبود.
تیم کاوشیک الگوریتمی را با استفاده از یک مدل یادگیری ماشینی به نام درخت طبقه بندی توسعه دادند تا ارتباطات و همبستگی هایی را که از دست داده بودند شناسایی کنند. او میگوید: «از آنجایی که حتی نمیدانستیم چه سوالاتی بپرسیم، این نوع الگوریتم یادگیری ماشینی بدون نظارت، رویکردی بسیار خوب بود. ما به الگوریتم اجازه دادیم الگوها را پیدا کند.»
آنچه الگوریتم پیدا کرد تیم کاوشیک را شگفت زده کرد: KPI هایی که فکر می کردند برای بهینه سازی ضروری هستند، ضروری نبودند. تاثیرگذارترین معیارها، ترتیب اهمیت آنها و محدوده عملکرد بهینه آنها یک کشف جدید بود. یک معیار شگفت انگیز، درصد برداشتهایی بود که در آن یک نفر یک تبلیغ کامل را دیده و شنیده بود. کاوشیک می گوید اگر این درصد زیر یک معیار خاص بود، کمپین بازاریابی محکوم به شکست بود. و اگر بالاتر بود، کمپین شانس موفقیت داشت. کمتر از شش ماه پس از اجرای توصیههای الگوریتم، عملکرد مطلوب ۳۰ امتیاز افزایش یافت – کاوشیک میگوید: «یک بهبود عملکرد باورنکردنی»
نتیجه گیری
هوش مصنوعی (AI) به سرعت در حال تبدیل شدن به ابزاری ضروری برای کسب و کارهایی است که به دنبال ارتقای استراتژیهای خود و کسب مزیت رقابتی هستند.
در این مقاله، به بررسی چگونگی استفاده از هوش مصنوعی برای غلبه بر چالشهای سنتی برنامهریزی استراتژیک و ایجاد فرصتهای جدید برای موفقیت پرداختیم.
استفاده از هوش مصنوعی در استراتژی کسب و کار مزایای متعددی به همراه دارد، از جمله:
- تصمیمگیری سریعتر و دقیقتر: هوش مصنوعی میتواند حجم عظیمی از دادهها را به سرعت پردازش کند و بینشهای ارزشمندی را ارائه دهد که به کسب و کارها کمک میکند تا تصمیمات آگاهانهتری را در زمان واقعی اتخاذ کنند.
- کاهش ریسک: هوش مصنوعی میتواند برای پیشبینی خطرات و فرصتهای بالقوه استفاده شود که به کسب و کارها کمک میکند تا استراتژیهای خود را برای به حداقل رساندن ریسک و به حداکثر رساندن مزایا تنظیم کنند.
- بهبود تطبیقپذیری: هوش مصنوعی میتواند به کسب و کارها کمک کند تا با سرعت بیشتری با تغییرات بازار و شرایط رقابتی سازگار شوند.
- افزایش کارایی: هوش مصنوعی میتواند برای خودکارسازی وظایف و فرآیندهای وقتگیر استفاده شود که به کسب و کارها کمک میکند تا منابع خود را آزاد کرده و بر ابتکارات استراتژیک تمرکز کنند.
با این حال، برای استفاده موثر از هوش مصنوعی در استراتژی کسب و کار، چالشهایی نیز وجود دارد. برخی از این چالشها عبارتند از:
- نیاز به دادههای با کیفیت: هوش مصنوعی برای عملکرد موثر به دادههای با کیفیت بالا نیاز دارد.
- ملاحظات اخلاقی: استفاده از هوش مصنوعی باید با ملاحظات اخلاقی، مانند تعصب و تبعیض، در نظر گرفته شود.
- نیاز به تغییر فرهنگ: استفاده از هوش مصنوعی ممکن است مستلزم تغییر فرهنگ سازمانی برای پذیرش فناوریهای جدید و شیوههای کار باشد.
با وجود این چالشها، مزایای استفاده از هوش مصنوعی در استراتژی کسب و کار قابل توجه است. کسب و کارهایی که میتوانند هوش مصنوعی را به طور موثر در استراتژیهای خود ادغام کنند، به احتمال زیاد در دنیای رقابتی امروز موفق خواهند شد.
در اینجا چند نکته برای شروع استفاده از هوش مصنوعی در استراتژی کسب و کار خود آورده شده است:
- اهداف خود را مشخص کنید: قبل از شروع به کار با هوش مصنوعی، مهم است که اهداف خود را به وضوح تعریف کنید. هوش مصنوعی چگونه میتواند به شما در دستیابی به این اهداف کمک کند؟
- دادههای خود را جمعآوری و آماده کنید: هوش مصنوعی برای عملکرد موثر به دادههای با کیفیت بالا نیاز دارد. مطمئن شوید که دادههای خود را به درستی جمعآوری و آمادهسازی کردهاید.
- یک متخصص هوش مصنوعی استخدام کنید: اگر دانش یا تجربه کار با هوش مصنوعی را ندارید، ممکن است بخواهید یک متخصص هوش مصنوعی را برای کمک به شما استخدام کنید.
- با احتیاط شروع کنید: لازم نیست به طور ناگهانی کل استراتژی خود را با هوش مصنوعی بازسازی کنید. با آزمایش پروژههای کوچک شروع کنید و در صورت موفقیت، به تدریج مقیاس خود را افزایش دهید.
هوش مصنوعی ابزاری قدرتمند است که میتواند به کسب و کارها در ارتقای استراتژیهای خود و دستیابی به موفقیت کمک کند. با برنامهریزی و اجرای دقیق، میتوانید از هوش مصنوعی برای ایجاد مزیت رقابتی و پیشبرد کسب و کار خود به سطح بعدی استفاده کنید.
دیدگاهتان را بنویسید