چرا شدیداً به یک بازار هدف (تارگت مارکت) مشخص نیاز دارید؟
مخاطبان شما چه کسانی هستند؟ بازار هدف یا تارگت مارکت شما کیست؟
اگر پاسخ های مشخصی برای این سؤالات ندارید، قطعا دچار مشکل بزرگی می شوید.
علاوه بر این، اگر به چیزی مانند «ما همه را هدف قرار می دهیم» یا «ما به طیف وسیعی از مردم خدمات می دهیم» پاسخ دادید، دوست من، در مشکل بزرگ تری قرار خواهید گرفت…
زیرا اگر همه را هدف قرار دهید، در واقع هیچ کس را هدف قرار نمی دهید. شما نمی توانید برای همه مردم همه چیز باشید. اینکه بیزینس رشد نمیکند شاید دلیلش این است که قرار است به همه مردم بفروشید و این امکان پذیر نیست.
می دانیم به چه فکر می کنید پس شرکت های بزرگ چطور؟
آمازون چطور؟ آنها همه را در سراسر جهان هدف قرار می دهند!
برای چهار سال بین سال های 1994 تا 1998، آمازون فقط کتاب می فروخت. و حتی پس از آن، آنها این کار را فقط به صورت آنلاین انجام دادند.
به عبارت دیگر، آمازون بازار هدف یا تارگت مارکت کاملاً مشخصی داشت.
جف بزوس پس از چهار سال کار سخت برای ایجاد یک سازمان موفق شروع به گسترش دادن خدمات خود کرد. امروز – بیست و چهار سال بعد – آمازون این توانایی را به دست آورده است که همه را هدف قرار دهد.
شما مثل الان آمازون نیستید. شما مانند 24 سال پیش آمازون هستید و باید از کوچک شروع کنید – درست مانند جف بزوس.
اما چگونه؟
در این مقاله، خواهید آموخت که مخاطب هدف چیست. بعلاوه، به شما نشان خواهیم داد که چگونه بازاریابی را که کسب و کار شما باید روی آن تمرکز کند تا پیشرفت کند، شناسایی کنید.
ابتدا مفهوم بازاریابی هدف…
بازار هدف یا تارگت مارکت چیست؟
بازار هدف یا تارگت مارکت یک بخش مشخص و تعریف شده از مصرف کنندگان است که یک شرکت قصد دارد با محصولات یا خدمات خود به آنها خدمت کند. شناسایی بازار هدف یک گام اساسی در توسعه محصولات، خدمات و تلاش های بازاریابی است که برای ارتقا دادن آنها استفاده می شود.
به علاوه، یک بازار هدف یا تارگت مارکت معمولاً شامل کاربران نهایی یک محصول یا خدمات است. به همین دلیل است که مشاور معروف پیتر اف دراکر می گوید: “هدف بازاریابی این است که مشتری را به خوبی بشناسد و درک کند که محصول یا خدمات متناسب با او باشد و خودش را بفروشد.” درک این امر در هر کسب و کاری حیاتی است.
برای درک بهتر، باید محصولات و خدمات بازاریابی را برای یک گروه خاص و کاملاً مشخص از افراد ایجاد کنید. چون اگر این کار را انجام ندهید در بهترین حالت، آنها محصولات یا خدماتی هستند که به طور کامل نیازها و خواسته های مشتریان شما را برآورده نمی کنند و به احتمال زیاد، کسی آنها را نخواهد خرید.
همانطور که فیلیپ کاتلر، نویسنده بازاریابی، گفت: «تنها یک استراتژی برنده وجود دارد. این است که بازار هدف یا تارگت مارکت را با دقت تعریف کنید و یک پیشنهاد برتر را به آن بازار هدف هدایت کنید. این بازار هدف را می توان با مواردی مانند جغرافیا، جمعیت شناسی و روانشناسی تقسیم بندی کرد.
حال که مفهوم را متوجه شدید بیایید به بررسی یک مثال بپردازیم.
نمونه بازار هدف یا تارگت مارکت مکدونالد با ارزش ترین برند فست فود در جهان است و نمونه فوق العاده ای از بازاریابی هدف جمعیتی است. اما مک دونالد چگونه رشد کرده و بازارها و مخاطبان متعددی را هدف قرار می دهد؟
آنها محصولات و کمپین های بازاریابی اختصاصی برای هر بخش ایجاد کرده اند. به عنوان مثال، یکی از بازارهای هدف اصلی آنها کودکان هستند. برای این بخش، آنها مناطق بازی، وعده های غذایی شاد همراه با اسباب بازی، و کمپین های بازاریابی با شخصیت های دیزنی و رونالد مک دونالد ارائه می دهند.
بازاریابی هدفمند و قیمت گذاری تهاجمی به مک دونالد کمک کرده است تا به طور مداوم بزرگترین سهم بازار فست فود را در ایالات متحده داشته باشند.
اما گهی پشت به زین و گهی زین به پشت…
همه چیز مدام در حال تغییر است. در سالهای اخیر، فروش مکدونالد رو به کاهش بوده است و آنها مجبور شدهاند به تغییرات بازار هدف یا تارگت مارکت خود واکنش نشان دهند و دوباره تبازارهدف خود را بررسی کنند.
بیایید بررسی کنیم که چه اتفاقی افتاده است. در سال 2016، نسل میلنیالز از بیبی بومرز (جوانان نسل جدید از نسل پیر) پیشی گرفتند و به بزرگترین نسل در ایالات متحده تبدیل شدند، و این نسل بیش از نسل های قبلی به غذاهای سالم اهمیت می دهد.
مک دونالد در پاسخ به این تغییر در بازار هدف یا تارگت مارکت خود، محصولات و خدمات خود را به روز کرد.
به همین دلیل است که امروزه مکدونالدز گزینههای منوی سالمتر، تازهتر و محصولات قهوه لوکستر را ارائه میدهد.
در حقیقت مک دونالد پس از مواجه با مشکل بازار هدف خود را دوباره بررسی کرد و با توجه به نیاز جدید مخاطبان محصولات خود را به روز کرد.
مخاطب هدف یا تارگت چیست؟
حال که مفهوم بازار هدف را متوجه شدید فهم مخاطب هدف ساده تر است. اصطلاح “مخاطبان هدف” محدودتر از “بازار هدف یا تارگت مارکت“ است. به طور خاص به گروهی از مصرف کنندگان که توسط پیام های بازاریابی هدف قرار می گیرند اشاره دارد.
تام دانکن متخصص تبلیغات توضیح می دهد: مخاطب هدف “گروهی است که پتانسیل قابل توجهی برای پاسخ مثبت به پیام برند دارد.”
مخاطب هدف شما ممکن است کاربران نهایی محصول شما باشند یا نباشند، اما آنها افرادی هستند که قصد دارید بازاریابی خود را به آنها هدایت کنید.
برای برقراری ارتباط موثر با مخاطبان هدف خود، باید بدانید که آنها چه کسانی هستند، نیازها و خواسته های واقعی آنها چیست و چرا؟
اگر به مطالعه در مورد پرسونای مخاطب علاقه مندید، مطالعه مقاله “پرسونای مخاطب چیست” غزال کمکتان میکند:)
رابرت جی آلن گفت: “مهم نیست محصول شما چیست، شما آموزش را معامله می کنید. مشتریان شما باید دائماً در مورد مزایای محصولات و خدمات شما آموزش ببینند، آموزش ببینند تا از محصولات و خدمات شما به طور موثرتری استفاده کنند و آموزش دهند که چگونه شما به صورت مداوم خود را بهبود دهید.”
برای درک بهتر بریم چند نمونه مخاطب هدف بررسی کنیم.
صفر تا صد تارگت فروش
این مطلب را هم مطالعه کنید
مشتریان به دلایل خودشان خرید میکنند، نه شما
نمونه مخاطب هدف
اگرچه یکی از نمونه های بازار هدف کلیدی مک دونالد کودکان هستند، اما یک مشکل بزرگ در این بازار هدف یا تارگت مارکت وجود دارد: کودکان هیچ قدرت خریدی ندارند. به عبارت دیگر، این کودکان نیستند که محصولات مک دونالد را می خرند، بلکه بزرگسالان زندگی آنها هستند. بنابراین، مک دونالد غذای شاد را برای خدمت به بازار هدف کودکان خود ایجاد می کند. با این حال، آنها تبلیغاتی برای تبلیغ غذای شاد با هدف مخاطبان هدف خود از والدین ایجاد تهیه کرده اند. این به وضوح در تبلیغ ویدیویی زیر نشان داده شده است.
این آگهی مواردی را که بچهها به آنها علاقه ندارند، اما برای والدین مهم هستند، برجسته میکند مانند: «بدون رنگ مصنوعی، طعمدهنده یا مواد نگهدارنده» و کمکهای خیریه. بچه ها بیشتر به چه چیزی اهمیت می دهند؟
البته اسباب بازی! اما در پایان ویدیو فقط به این موضوع اشاره شده است. وقتی صحبت از غذاهای شاد به میان میآید، کودکان ممکن است بازار هدف یا تارگت مارکت مکدونالد باشند، اما واضح است که آنها مخاطبین هدف نیستند. تفاوت های کلیدی بین بازار هدف و مخاطب هدف، اصطلاحات مشابه و همپوشانی دارند. با این حال، تفاوتهای کلیدی بین آنها وجود دارد که عمدتاً به پیامدهای عملی هر کدام در کسبوکار شما مربوط میشود.
جو به عنوان پدر فرزند 8 سالهی خود با دیدن این تبلیغ ترغیب میشود تا آخر هفته از یکی از شعب مکدونالد برای خانوادهی خود غذا سفارش دهد…
محصولات یا خدمات برای برآوردن نیازها و خواسته های بازار هدف یا تارگت مارکت توسعه می یابند. تصمیمات قیمت گذاری برای جذب بازار هدف گرفته می شود.
فرآیندهای فروش بر اساس ترجیحات خرید بازارهای هدف شکل گرفته است. با این حال، مخاطب هدف بر تصمیمات مربوط به پیام های بازاریابی خاص تأثیر می گذارد.
بازار هدف بر تمام تصمیماتی که یک کسب و کار کوچک می گیرد تأثیر می گذارد.
به همین دلیل، بازارهای هدف معمولاً از کاربر نهایی یک محصول یا خدمات تشکیل می شوند، در حالی که مخاطبان هدف ممکن است کاربر نهایی باشند یا نباشند. بازارهای هدف و مخاطبان هدف می توانند یکسان باشند اغلب مخاطبان هدف پیام بازاریابی همان گروهی هستند که به عنوان بازار هدف یا تارگت مارکت شناسایی می شوند.
برای مثال، یک برند شلوارهای یوگا ممکن است بازار هدفی از زنان مجرد 24 تا 34 ساله را شناسایی کند که مرتباً به باشگاههای ورزشی مراجعه میکنند و به یوگا علاقه نشان میدهند. در این مثال، مخاطب هدف همان بازار هدف یا تارگت مارکت خواهد بود. با این حال، بازاریابها میتوانند بر روی مخاطبان هدف تمرکز بیشتری داشته باشند. به عنوان مثال، بازاریابان ممکن است تصمیم بگیرند از تبلیغات اینستاگرام برای رسیدن به بازار هدف خود استفاده کنند. بنابراین در حال حاضر ممکن است مخاطبان هدف بیشتر به عنوان کاربران اینستاگرام تعریف شوند که حسابهایی مانند Yoga Girl و Yoga Inspiration را دنبال میکنند. اخیراً محصولاتی را به صورت آنلاین خریداری کردهاند، در پورتلند، اورگان زندگی میکنند و برای محصولات تجارت منصفانه ارزش قائل هستند.
خب، حالا بیایید در مورد اینکه چرا هدف گذاری برای موفقیت بسیار مهم است صحبت کنیم.
برای راحت کردن کردن کار ها و برنامه ریزی خود می توانید از چک لیست شناسایی بازار هدف استفاده کنید.
قدرت هدف گیری
برای درک بهتر قدرت هدف گیری این مثال خیلی کمک کننده است:
بسیاری از مردم بر این باورند که یک تور پهن بهترین راه برای صید بیشتر ماهی است. اما موفق ترین ماهیگیران می دانند که چه نوع ماهی را از قبل می خواهند صید کنند.
آنها با در نظر گرفتن نوع ماهی و اندازه خاص از ماهی، تور می سازند. و آنها دقیقا می دانند که این ماهی ها را کجا پیدا کنند، و چه زمانی تورهای خود را به صورت استراتژیک برای گرفتن آنها مستقر کنند.
به همین دلیل است که تبلیغات هدفمند به طور متوسط تقریباً دو برابر بیشتر از تبلیغات غیر هدفمند مؤثر هستند.
شناسایی بازارهای هدف و مخاطبان هدف به وضوح تعریف شده، مانند یک ذره بین عمل می کند که پرتوهای خورشید را متمرکز می کند.
الیزابت گاردنر گفت: «دادن پیام هدفمند به مادر دو فرزند از طبقه متوسط سخت است اما هدف قرار دادن مادری که دو فرزند زیر چهار سال دارد و به عنوان یک وکیل حقوقی کار میکند و همیشه به دنبال شامهای سریع اما سالم و راههایی برای صرف وقت بیشتر با بچههایش است و به دنبال صرف زمان کمتری برای کارهای خانه است، بسیار ساده تر است.»
با یک بازار هدف یا تارگت مارکتی که به طور دقیق تعریف شده، هر جزئیات یک محصول یا خدمات می تواند کاملاً متناسب با نیازها و خواسته های بازار هدف باشد. این منجر به مشتریان فوق العاده راضی و بازخورد بسیار مثبت می شود.
بعلاوه، با داشتن یک مخاطب هدف کاملاً تعریف شده، تمام جزئیات یک کمپین بازاریابی میتواند کاملاً متناسب با علایق، احساسات و دیدگاههای مخاطب هدف شما طراحی شود.
اگر بدانید چگونه پیام های بازاریابی ایجاد کنید که واقعاً مخاطبان هدف شما را جذب کند به نرخ تبدیل بالاتری دست خواهید یافت و برند قدرتمندتری خواهید ساخت.
زیرا همانطور که هاوارد گوسیج الهام گرفته از افراد دیوانه در زندگی واقعی گفت: «هیچ کس تبلیغات را نمی خواند. مردم آنچه را که به آنها علاقه دارد می خوانند. گاهی اوقات، این یک تبلیغ است.»
در مثال مکدونالد جو یکی از مخاطبان هدف مکدونالد بود. با درک عمیق، شناخت هدف و مخاطبان هدفِ؛ نرخ تبدیل و احتمال موفقیت کمپین تبلیغاتی مکدونالد بالاتر میرود. این یعنی صرف بودجه کمتر برای مخاطبان درست.
تارگت مارکت و فروش محصول
شناسایی بازار هدف به همراه برنامهریزی برای تولید، توزیع، تعیین قیمت و ارتقاء از موارد ضروری در برنامه ریزی برای توسعه محصول است.
تارگت مارکت عوامل مهمی را در مورد محصول تعیین میکند. یک شرکت ممکن است برای جذب مخاطبان بازار هدف خود، تغییری در روند تولید و عرضه محصول بدهد؛ به عنوان مثال کم کردن قند موجود در نوشابههای یک شرکت.
همانطور که فروش محصولات یک شرکت رشد میکند، نیاز است که تارگت مارکت خود را در سطح بین المللی گسترش دهد. درواقع گسترش بین المللی به یک شرکت اجازه میدهد تا به زیر مجموعه وسیع تری از مشتریان خود در سایر مناطق جهان دست یابد.
علاوه بر این، ورود به تارگت مارکت بینالمللی این امکان را برای یک کسب و کار فراهم میسازد که آن دسته از محصولاتش را که در بازار جذابیت بیشتری برای مخاطبانش دارد شناسایی و تولید آن را افزایش دهد. گسترش تارگت مارکت یک فرصت درآمدی است که ارزش سرمایه گذاری را دارد.
مک دونالدی که در ابتدا یک هاتداگ فروشی در کالیفرنیا بود الان بیشتر از ۸۵ میلیون مشتری در سرتاسر جهان دارد. بخاطر کیفیت و طعم خوب غذا و قیمتهای منصفانه و بسیاری از موارد دیگر مکدونالد به رستوران مورد علاقهی کودکان و خانوادهها تبدیل شد.
چه مثالی بهتر از مکدونالد برای نشان دادن تارگت مارکت بینالمللی؟
چگونه بازار هدف یا تارگت مارکت خود را شناسایی کنیم
اکنون که دقیقاً متوجه شدید بازار هدف و تارگت مارکت چیست، بیایید ببینیم چگونه میتوانید بخشهایی از بازار را که باید هدف قرار دهید، کشف کنید.
مرحله ۱ کشف تارگت مارکت: مزایای کلیدی کسب و کار را شناسایی کنید
این را درست انجام دهید و بازار هدف یا تارگت مارکت ایده آل شما باید خودش را نشان دهد. با نتیجه نهایی که می خواهید ایجاد کنید شروع کنید که همان برآوردن نیازها و خواسته های مشتریان است.
فیلیپ کاتلر میگوید: «در بازاریابی معتبر، هنر فروش چیزی نیست که میسازید، بلکه این است که بدانید چه چیزی بسازید. این هنر شناسایی و درک نیازهای مشتری و ایجاد راه حل هایی است که رضایت مشتریان و سود برای تولیدکنندگان را به صورت همزمان فراهم می کند.” شما باید بتوانید به این سوالات خیلی واضح پاسخ دهید: چه مشکلی را حل می کنید؟چه نیازی را برآورده می کنید؟و چه آرزویی را برآورده می کنید؟
همانطور که تئودور لویت، اقتصاددان و استاد دانشگاه هاروارد می گوید: «مردم نمی خواهند مته یک چهارم اینچی بخرند. آنها می خواهند یک سوراخ ربع اینچی بخرند.»
بنابراین کاری که انجام میدهید را تعریف نکنید، برای مثال تعریف نکنید «ما تجهیزات ورزشی خانگی را به صورت آنلاین میفروشیم».
در عوض، مشخص کنید که چه نتایجی برای مشتریان خود فراهم میکنید، مانند: «ما به افراد کمک میکنیم وزن خود را کاهش دهند و تناسب اندام داشته باشند، که به بهبود احساس اعتماد به نفس و توانمندی آنها کمک میکند. به علاوه، ما به آنها کمک میکنیم این کار را در خانههای خود انجام دهند، جایی که احساس خودآگاهی نکنند، با استفاده از تجهیزات ورزشی که میتوانند به راحتی آنلاین بخرند.»
یک مثال عالی از شرکتی که مزایای یک محصول را به جای ویژگی ها می فروشد، اولین تبلیغ آی پاد است. ویژگی اصلی آی پاد این بود که می توانست ۱ گیگابایت فایل MP3 را ذخیره کند. اما اپل این ویژگی را تبلیغ نکرد. در عوض، آنها مزایایی را که این ویژگی ارائه میکند برجسته کردند: “۱۰۰۰ آهنگ در جیب شما.”
هنگامی که به وضوح مزایای کاری را که انجام می دهید شناسایی کردید، باید کاملاً واضح باشد که چه کسی بیشتر به محصول یا خدمات شما نیاز دارد.
در مثال اپل، بازار هدف یا تارگت مارکت بدیهی است که اولین پذیرندگان فناوری جدید هستند، کسانی که مجموعه موسیقی بزرگی دارند و عاشق گوش دادن به موسیقی در حال حرکت هستند.
از اینجا، اپل میتواند با آزمایش محصول با گروههای کوچکتری از افراد که با این پارامترهای اساسی مطابقت دارند، بازار هدف یا تارگت مارکت خود را عمیقتر کند.
نیازها یا خواسته های چه کسانی را برآورده می کنید؟
آیا به مردان میانسال دارای اضافه وزن کمک می کنید تا وزن کم کنند؟ آیا به افراد مسن کمک می کنید تا باغ های خود را حفظ کنند؟ آیا با وسایل آشپزی به پدر جوان کمک می کنید تا در وقت خود در آشپزخانه صرفه جویی کند؟
مرحله ۲ کشف تارگت مارکت: بازار هدف خود را اصلاح کنید
در این مرحله، شما باید درک اولیه ای از اینکه محصول یا خدمات شما به چه کسانی سود می رساند داشته باشید. در اینجا، باید بخشی از بازاری را که قصد دارید هدف گذاری کنید، محدود کنید.
درک کنید که چرا متفاوت هستید و چگونه کمک می کنید، بازار هدف خود را بشناسید، و به آنها چیزی بدهید که ممکن است حتی متوجه نباشند از دست داده اند.
کریس موری
تا حد ممکن دقیق باشید. ابتدا ویژگی های دموگرافیک بازار هدف خود را مشخص کنید. جمعیت شناسی صرفاً بخش خاصی از جمعیت است. شما می توانید بازار هدف یا تارگت مارکت خود را با استفاده از مشخصات جمعیتی مانند سن، موقعیت مکانی، جنسیت، وضعیت تاهل یا خانوادگی، شغل، سطح درآمد، سطح تحصیلات و غیره تقسیم بندی کنید. در مرحله بعد، روانشناسی افرادی را که بیشترین سود را از محصول یا خدمات شما می برند، شناسایی کنید. روانشناسی ویژگیهای روانشناختی مصرفکنندگان است، مانند نگرشها، ارزشها، علایق، سبک زندگی و رفتار و… هنگامی که این کار را انجام دادید، باید شخصیت خریدار را به وضوح تعریف کرده باشید.
برای کسب اطلاعات بیشتر در مورد ایجاد پرسونای خریدار، راهنمای Shopify در مورد “چگونه شخصیت های خریدار برای بازاریابی بهتر بسازیم” را بررسی کنید.
مرحله ۳ کشف تارگت مارکت: هدفمند بمانید
این شاید سخت ترین بخش این فرآیند باشد. دوری از فرضیات می تواند بسیار دشوار باشد. علاوه بر این، بسیاری از افراد ناخواسته اطلاعات را به گونهای جستجو، یادآوری و تفسیر میکنند که باورها یا فرضیههای قبلی آنها را تأیید کند. به این تعصب تایید می گویند. اگر مراقب نباشید، این سوگیری میتواند هر تلاشی را که برای تعریف واضح بازار هدف و مخاطب هدف خود انجام میدهید کاملاً از مسیر خارج کند.
این اتفاق به نوبه خود میتواند برای کسبوکار شما فاجعهآمیز باشد. و این همیشه اتفاق می افتد. در واقع، بر اساس CB Insights، 42 درصد از استارت آپ ها نه به دلیل کمبود بودجه، بلکه به دلیل کمبود نیاز بازار شکست می خورند.
به عبارت دیگر، آنها شکست می خورند چرا که کارآفرینانی که پشت سر آنها قرار دارند بسیار مشتاق محصول یا خدمات خود هستند، آنها فراموش می کنند که تأیید کنند که آیا واقعاً نیازی به آن در بازار وجود دارد یا خیر.
اشتباه دیگری که کسبوکارها مرتکب میشوند این است که تحقیقات زیادی انجام میدهند، اما آزمایش واقعی ندارند.
مهم نیست که چند نفر به شما می گویند که از محصول یا خدمات شما استفاده خواهند کرد. و حتی مهم نیست که چند نفر می گویند که محصول یا خدمات شما را می خرند.
فقط مهم است که چند نفر واقعاً محصول یا خدمات شما را خریداری می کنند.
بنابراین از مردم نپرسید که آیا محصول شما را دوست دارند یا آن را میخرند. یک MVP (حداقل محصول قابل دوام) ایجاد کنید و آن را همانجا به آنها بفروشید.
این تنها راه برای اطمینان از وجود نیاز واقعی بازار است.
مکدونالد از همان ابتدا منوی به این گستردگی نداشت. برادران مکدونالد در ابتدا هاتداگ میفروختند. بعد از استقبال مشتریان باربیکویی راهانداختند و با مطمئن شدن از اینکه کسبوکارشان جواب میدهد در سال ۱۹۴۸ همبرگر فروشی مکدونالد را راهاندازی کردند.
خط پایانی: فرض کنید هیچ بازار هدفی به تجارت، نام تجاری، محصولات یا خدمات شما اهمیت نمی دهد، مگر اینکه خلاف آن به طور قطعی ثابت شود.
مرحله ۴ کشف تارگت مارکت: بخش های بازار خود را ارزیابی کنید
اکنون که بینش واقعی در مورد اینکه قصد دارید به چه کسانی بفروشید دارید، باید بررسی کنید که این بازار ارزش ارائه خدمات را دارد.
این سوالات را از خود بپرسید:
- آیا افراد کافی در بازار هدف یا تارگت مارکت برای حفظ کسب و کار ما وجود دارد؟
- آیا این بخش از بازار پولی برای خرید محصول یا خدمات ما دارد؟
- آیا آنها بارها و بارها خرید خواهند کرد یا مجبور خواهیم شد دائماً مشتریان جدید را ببینیم؟
- آیا رقابت زیادی برای این بخش از بازار وجود دارد؟
- اگر وجود ندارد، چرا اینطور است؟
- اگر وجود دارد، چه چیزی ما را از رقبا جدا می کند – چرا مشتریان باید از ما خرید کنند؟
- این بازار هدف یا تارگت مارکت چقدر در دسترس است؟
یک بار دیگر برای تاکید بیشتر، تحقیق فقط می تواند شما را تا این جا پیش ببرد. برای پاسخ قطعی به این سؤالات، باید آزمایشهای واقعی را ایجاد کنید که در آن واقعاً با بازار هدف آینده خود درگیر شوید.
در صورت داشتن هر گونه سوال و ابهام فرم درخواست مشاوره را پر کنید.
می توانید برای راحت کردن کردن کار ها و برنامه ریزی خود از چک لیست شناسایی بازار هدف استفاده کنید.
نحوه تقسیم بندی بازار هدف یا تارگت مارکت
تقسیم تارگت مارکت به بخشهای مختلف مانند تقسیم یک جمع به گروههایی است که با ویژگیهای کلیدی قابل اندازهگیری هستند. این موارد شامل جنسیت، سن، سطح درآمد، نژاد، تحصیلات، مذهب، وضعیت تأهل و موقعیت جغرافیایی است.
سوالات متداول درباره بازار هدف
بازار هدف چیست؟
بازار هدف یک بخش مشخص و تعریف شده از مصرف کنندگان است که یک شرکت قصد دارد با محصولات یا خدمات خود به آنها خدمت کند.
بازار هدف بر چه اساسی تقسیم بندی می شود؟
این بازار هدف را می توان با مواردی مانند جغرافیا، جمعیت شناسی و روانشناسی تقسیم بندی کرد.
شناسایی بازار هدف به چه دلیل مهم است؟
شناسایی بازارهای هدف و مخاطبان هدف به وضوح تعریف شده مانند یک ذره بین عمل می کند که پرتوهای خورشید را متمرکز می کند.
مطالب زیر را حتما مطالعه کنید
12 دیدگاه
به گفتگوی ما بپیوندید و دیدگاه خود را با ما در میان بگذارید.
ممنون از مطلب جامع و مفیدی که گذاشتید.
خوشحالیم جناب احمدی عزیز که مفید بوده برای شما
دقیقا موافقم که انتخاب یک بازار هدف مناسب و دقیق بسیار مهم است و می تواند به موفقیت کسب و کار کمک شایانی بکند.
با احترام درست می فرمایید.
هر چه بازار هدف با دقت بالا بر اساس تطبیق بین نیاز گروهی از مشتریان و تخصص کسب و کار انتخاب گردد احتمال موفقیت کسب و کار بالاتر می رود.
سلام و تشکر بابت مطالب به روز و دقیقی که در اختیار مخاطبان قرار میدهید. بنظر من مشکل اصلی کسب و کارهای داخل ایران این است که بازارهای هدفی که انتخاب میکنند بسیار گسترده است و اصلا متناسب با محصولات و خدماتشان نیست. یعنی محصولاتشان ویژگیهایی که دارد مختص افراد خاصی است ولی بیزینسها اصرار دارند برای کسب مشتری بیشتر آن را به گروه افراد بیشتری نسبت دهند و گروه مخاطب بیشتری را هدف بگیرند در صورتی که ما میبینیم که برند بزرگی مثل مک دونالدز هم این قائده را رعایت کرده و بازار هدفش را تقسیم بندی میکند
وقتتون به خیر و خوشی
خوشحالیم که همراهمون هستین و به مطالب با دقت توجه دارین
سلام
خیلی مقاله خوبی بود مرسی.
ممنون میشم بهترین تعریف از تارگت مارکت رو بگید.
بازم مرسی
وقت بخیر سرکار خانم،
همانطور که در مقاله نیز ذکر شد بازار هدف گروهی از مشتریان با ویژگی های جمعیت شناختی یا دموگرافیک یکسان هستند که نسبت به سایرین بیشترین احتمال را دارد که از ما خرید کنند.
موفق باشید.
بسیار عالی
ممنون میشم بفرمایید مشخص کردن بازار هدف از چه نظر مهم است؟
وقت بخیر جناب رضایی،
شناسایی بازار هدف برای هر کسب و کاری در تدوین و اجرای یک طرح یا پلن بازاریابی موفق مهم است.
موفق باشید.
عرض ادب
ممنون از مقاله فوق العاده عالی و کاربردی که تهیه کردید.
آیا میشه چند تا سوال بگید که با پاسخ به آنها بازار هدف خودش رو نشون بده؟
وقت بخیر جناب ایزدی،
بازار هدف را بر اساس:
ویژگیهای جمعیت شناختی یا دموگرافیک با پاسخ به این سوال که
مشتریان شما چه کسانی هستند؟
ویژگیهای جغرافیایی با پاسخ به این سوال که
کجا زندگی میکنند؟
اطلاعات روانشناختی با پاسخ به این سوال که
چرا خرید میکنند؟
مشخص کنید.
موفق باشید.