واقعا فکر میکنید ما احمق هستیم؟
آیا شما واقعا فکر میکنید که ما احمق هستیم؟ نامه ای به مدیر ارشد اجرایی دویچه تلکوم[1]
مقدمه
زمانی که رنه اُبرمان[2] در نوامبر2006 سمت مدیریت ارشد اجرایی را در دویچه تلکوم بر عهده گرفت، میدانست که چالشها و درگیریهای جدی در افق پیش رو وجود خواهد داشت. او به عنوان یکی از اعضای هیئت مدیره همراه با مدیر ارشد قبلی کای یووی ریک[3]روی یک برنامه تغییر کار کرده بودند. این برنامه به دنبال جبران ضعف در عملکرد طی سالهای گذشته از طریق ارتقاء خدمات و کاهش هزینهها بود. ریک مدت زیادی را در این سمت حضور نداشت تا کارایی برنامه را ببیند. دولت آلمان (به عنوان صاحب 32 درصد از سهام دی.تی[4]) و گروه بلک استون[5] به عنوان مالک سهام خصوصی (این گروه در آوریل 2006 زمانیکه قیمت سهام در حدود 14یورو بود از این غول ارتباطات سهام خریداری کرده بود) از رویکرد مصالحهجویانهی ریک خسته شده و تصمیم گرفتند که برای ادامهی حرکت شرکت نیاز به یک شخص جدید میباشد.
دویچه تلکوم2007
دویچه تلکوم در سال 1996 از انحصار دولتی دویچه برندسپوست[6] سابق تاسیس شد. در اواخر سال 2006 دویچه تلکوم به مدت چهار سال متوالی در خدمات مربوط به تلفنهای ثابت سنتی دچار کاهش در میزان فروش شد. اندکی قبل از رفتن ریک قیمت سهام در آن زمان بزرگترین کاهش را در پی اخطار شدید سود و پیشبینی درآمد متوسط تجربه کرد (کمتر از 11یورو). به نمودار یک مراجعه کنید. در مقایسه با دیگر انحصارهای مخابراتی سابق در بخش دولتی در اروپا از جمله تلفونیکای اسپانیایی[7] و بی.تی[8] انگلیسی (رقبای دی.تی در بازار رقابتی جدید ) دی.تی هرگز به یک ارائه دهندهی مدرن و سودآور تبدیل نشده بود. به نظر میرسید که این شرکت محکوم به شکست است. این شرکت هنوز به عنوان یکی از بزرگترین شرکتهای مخابراتی در جهان با تعداد تقریبی 248000 کارمند در سراسر جهان و تقریبا 150000 نفر در آلمان و میزان فروش 3/61 میلیارد یورو فعالیت میکند (به نمودار (2) مراجعه کنید).
بدون شک یکی از مهمترین مشکلات دی.تی مربوط به کارکنان بود. این شرکت با داشتن حدود یک چهارم میلیون کارمند قابل مقایسه با دیگر رقبای خود نبود. مدیران ارشد موفق با نیاز مشابه به کاهش هزینهها و سادهکردن خدمات مواجه بودند. در مقابل عدمتوانایی در کار کردن با کارکنانی که اغلب آنها کارمند دولت بودند مانع از انجام این کار میشد. با حمایت دقیق دولت آلمان که بنا به دلایل انتخاباتی مایل به تحریم افزونگیهای در مقیاس بزرگ نبود، اتحادیهها از زمان خصوصیسازی دی.تی در سال 1996 با موفقیت از امنیت شغلی اعضای خود محافظت میکردند.
در این شرکت نه تنها تعداد کارکنان زیاد بود بلکه بسیاری از آنها بالاتر از میانگین صنعت دریافت میکردند. حتی اگر فرض میشد که دی.تی خدمات با کیفیت و سطح مشابه با رقبای خود ارائه می کند، باز هم بدون شک هزینههای دی.تی رقابتی نبودند. به طور قطع این یک مشکل دیگر بود: تعداد بالای کارکنان با حقوق پرداختی بالا در مقایسه با عملکرد رقبا تناسب نداشت. بسیاری از واحدهای انحصاری اروپایی در بخش دولتی در مراحل اولیه خصوصیسازی از نارضایتی عمیق مشتری در رابطه با ضعف در اخلاق خدمات رنج میبردند؛ اما دی.تی هنوز هم بعد از 12سال در این چاله قرار دارد. این در حالی است که بسیاری از رقبای این شرکت خود را بازسازی کردهاند. در سال2006 در مجموع 2 میلیون مشترک خط ثابت این شرکت را به قصد پیوستن به ارائهدهندگان ترک کردند. در ادراک عمومی رقابت به معنی ارائهی خدماتی برابر با دی.تی یا حتی بهتر از آن بود و همین عامل سبب انتقال آنها با نیروی کار بسیار کمتر شده بود. در عین حال دی.تی از قرار گرفتن در صدر نوآوری محصول دور بود.
قبل از مارس 2006 این شرکت ابتدا خدمات تلویزیون دیجیتال را به مشترکان پیشنهاد کرد. تا تابستان آن زمان سالها بعد از اینکه رقبا پیشنهادهایی از این قبیل ارائه کرده بودند؛ این شرکت هیچ بستهی خط تلفن ثابتی نداشت. افزونبرآن؛ سرویسهای سهگانهی تلفن-اینترنت-تلویزیون نیز تا سه ماههی پایان سال ارائه نشده بودند. در این زمینه ارائهدهندگان دیگر محصولاتی بیشتر، بهتر و ارزانتر در بازار داشتند و مصرفکنندگان نیز با ارادهی خود آنها را انتخاب میکردند.
خط محصول[9] میتوانست با سرعت مناسب تعمیر شود. با اینوجود مهمترین مساله همچنان تعداد کارکنان و دریافتیهای بالای آنها بود. کل هزینههای کارکنان شرکت دی.تی تقریبا معادل 25 درصد از فروش را شامل میشد. این نسبت در فرنس تلکام[10] تقریبا 18 درصد، در تلفونیکای[11] اسپانیا نیز فقط 15 درصد و در کی.پی.ان[12] هلند کمتر از 12 درصد بود. این فقط نسبتها نبودند که سبب نگرانی میشدند. نتیجهی نهایی کاهش مستمر در سودهای خالص شرکت بود. با وجود اینکه دی.تی نسبت به سایر ارائهدهندگان اروپایی درآمد بالاتری داشت اما به نظر میرسید که این امر مانع از کاهش سود شود. در نوامبر همان سال در سال 2006 شرکت بی.تی که قبلا در انحصار دولتی انگلستان بود اعلام کرد که سود عملیاتی این شرکت با افزایش 2 درصدی به 7/2 میلیارد دلار از کل فروش 4/9 میلیارد دلار در سه ماههی منتهی به 30 سپتامبر رسیده است. این در حالی است که دی.تی اعلام کرد سود عملیاتی این شرکت با 7 درصد کاهش به 5/6 میلیارد دلار از میزان فروش 7/19 میلیارد دلار رسیده است.
تاثیر مشاهدهی این ارقام به خصوص در میان سهامداران بسیار بالا بود. از ابتدای سال سهام دی.تی دچار 7 درصد کاهش بوده است؛ در حالیکه ارزش سهام بی.تی با 23 درصد افزایش قابل ملاحظه همراه بوده است. برای یک سرمایهگذار هیچ چیز بدتر از مشاهدهی کاهش در قیمت سهام نیست و به همین دلیل ریک ناچار بود که شرکت را ترک کند. این در حالی بود که او فقط چهار سال در این سمت بود. در زمان انتصاب اُبرمان قیمت سهام در بورس آلمان بیش از سه درصد افزایش یافت. آیا این شرایط فقط به خاطر آرامش ناشی از کنار گذاشتن ریک بود یا چیزی در رابطه با شخص جدید وجود داشت که وعدهی انجام کارهای بهتری را میداد؟
هِر اُبرمان چه کسی بود؟
رنه اُبرمان برخلاف همکاران سابق خود چهرهی جوانتری بود. او حتی جوانتر از 43 سال سن خود دیده میشد. او موتورسیکلتهای سریع و ورزشهای رزمی را دوست داشت. او جوانترین مدیرعامل در میان 30 شرکت برتر آلمانی بود. با وجود اینکه او هشت سال در دی.تی بود ممکن بود که بازار به راحتی نسبت به ارتقای او به مقام سرپرستی و نظارت در چنین شرکت بزرگی به خصوص به چنین جایگاه مهمی واکنش نشان دهد.
تصویر اُبرمان در پارک لینکین[13] در حالیکه هد به سر خود بسته است و با گوشی آیفون خود در حال حرکت است، رانندگی او در اتوبان با سرعت زیاد با اتومبیل ام.وی آگوستای[14] خود با بروکراسی ساکن و اجباری موجود در دی.تی قابل تطبیق نبود. اُبرمان مرد باستانی شرکت نبود. گذشته از این سوال که چرا دی.تی باید او را در راس لیست خود بخواهد، سوال اصلی این بود که چرا اُبرمان میخواست که در دی.تی باشد؟!
پیشینهی اولیهی او آموزنده است. اُبرمان پس از خدمت سربازی و دورهی دو سالهی کارآموزی در بی.ام.دبلیو شروع به دریافت مدرک اقتصاد از دانشگاه مونستر[15] در سال 1986 کرد. او در راستای ایجاد کسبوکار خود شرکت ای.بی.سی دی.تی[16] را تاسیس کرد که با سود اندکی اقدام به خرید و فروش دستگاههای تلفن میکرد. او یک بی.ام. دبلیو قدیمی خرید که در مراحل پایانی کارکرد خود بود اما خوب به نظر میرسید. این ماشین به او در طی مسیر در طول شهر و زدن در خانهی مشتریان و فروش محصولات کمک میکرد. تا سال 1991 اُبرمان 7 مغازه، چندین حق انحصاری[17] و 50 نفر کارمند داشت. تلفنهای همراه به تازگی کنار گذاشته شده و ای.بی.سی دی.تی وارد یک بخش روبهرشد شده بود. در طول 4 سال میزان فروش به میلیونها یورو رسید و در نهایت شرکت توسط هاچیسونوامپوآ هنگکنگ[18] خریداری شد. او به دنبال راهاندازی یک شرکت تلفن همراه با دستاوردهای نارنجی بود. پس از فروش سهام در شرکت جدید اُبرمان میتوانست به راحتی به عنوان یک جوان بسیار ثروتمند 32 ساله بازنشسته شود. اما چشمانداز بازنشستگی زودهنگام آن چیزی نبود که شخصی مثل رنه اُبرمان را تحریک کند.
در سال 1998 او با پذیرش پیشنهاد سرپرستی بخش فروش تلفنهای همراه دی. تی با آن سابقهی کارآفرینی درخشانی که داشت هر کسی را جز خودش شگفت زده کرد. چرا او ناگهان تصمیم گرفت که خود را وارد دنیای مبهم شرکت بزرگی مثل دی.تی کند؟ اُبرمان توضیح میدهد: “من به یک دیدگاه متفاوت نیاز داشتم. شما به عنوان یک فروشنده فقط آنچه را که طراحی و نوآوری شبکه اجازه میدهد به دست میآورید.” او کار در تی. موبایل[19] را نه فقط فروش دوباره خدمات دیگران بلکه فرصتی برای ایجاد خدمات تلفن همراه میداند. این فرصتی بود که اُبرمان با انتقامجویی از آن استفاده کرد. طی دو سال او از سرپرستی بخش فروش به سمت سرپرست کل تجارت آلمان تی- موبایل رسید و دو سال بعد از آن نیز سرنوشت تی- موبایل را در سراسر جهان در دست گرفت. با این جایگاه او در هیئت مدیره دی.تی و سپس تاریخچهی این شرکت ماندگار شد. او اکنون در جایگاهی بود که میتواند بیش از خدمات تلفن همراه را ارائه کند. اما آیا شخصی با این پیشینه میتواند سازمانی به ظاهر بزرگ و بیتحرک مثل دی.تی را شکل دهد؟ در طول این زمان اُبرمان مشخص کرد که رویکرد او به جای تلاش برای سازگاری با بوروکراسی تلاش برای متناسب کردن ان با خود است.
من یاد گرفتهام که چگونه در یک محیط بوروکراتیک شرکتی مدیریت کرده یا زنده بمانم، بیش از اندازه سازگار نشده و به شخصیت خودم خیانت نکنم. این تقریبا یک انتقال بود. من به زمانی برای عادت کردن نیاز داشتم اما به محض عادت کردن تلاش میکنم که آن را به شکل یک محیط کارآفرینانه تغییر دهم.
اُبرمان به عنوان یک شخص کمالگرا با تخصص و یک کارمند متمایز با رویکردی رو به جلو کارآمد و پرتحرک توصیف شده است. او به خاطر شرکت تی- موبایل به خوبی شناخته شده بود و هرگونه انتقاد از آن به عنوان یک برخورد شخصی شمرده میشد. مجلهی مدیر در توصیف چگونگی جنگ و پیروزی او در درگیریهای داخلی علیه اعضای هیئت مدیره او را “سیاستمدار واقعی رنه” نامگذاری کرد و تایمز آلمانی رویکرد او را “حرکت سریع با تانک از روی جایگاه رقبا” دانست. از طریق چنین مطالبی میتوان به سرنخهایی در رابطه با لقبهای تشویقی پی برد که واحدهای موجود در دی.تی به او دادهاند. بولدوزر یکی از آنها و دوبرمن[20] یکی دیگر است.
هِر اُبرمان مسئولیت را برعهده میگیرد
هیئت نظارت در انتصاب اُبرمان تردید نداشتند ولی یک دست نیز نبودند. بلکاستون یک انتصاب بیرونی را ترجیح میداد اما نمایندگان کارکنان و اتحادیههای نیرومند نیز قادر به جلوگیری از چنین تغییراتی بودند. سمتی که به اُبرمان داده شد به عنوان صندلی اخراج شناخته میشود (فایننشل تایمز آلمان). این اصطلاح اشاره به چالشهای رقابتی دارد که یک فرد آلمانی مجبور به غلبه بر آنها است؛ درحالیکه باید همزمان تضاد منافع بین اتحادیههای نیرومند، سرمایهگذاران بلکاستون و ذینفعان دویچهلند را مدیریت کند.
در روزهای پس از انتصاب اُبرمان عنوان کرد که موقعیت هزینهای دی.تی یک ضرر راهبردی است که لازم میباشد مورد توجه قرار گیرد. او همچنین معتقد بود خدماتی که دی.تی برای مشتریان ارائه میکند واقعا رضایت بخش نمیباشند و همین عامل دلیل اصلی کاهش تعداد مشتریان است. در ماههای بعد اُبرمان که توسط چهرههای جدیدی در هیئت اجرایی از جمله حامی قدیمی خود تیم هتگز[21] و دیتمار ولسلاو[22] حمایت میشد یک راهبرد برای دی.تی تدوین کرد. این راهبرد شامل انتقال تقریبا 50000 کارمند از بخش خط ثابت تی-کام[23] به یک شرکت جدید به نام تی- سرویسیز[24] بود. با انتقال به شرکت تی- سرویسیز از کارکنان خواسته میشود که مدت طولانیتری با حقوق کمتر کار کنند و خدمت بهتری به مشتریان ارائه کنند.
نامه به مدیر ارشد اجرایی دویچه تلکوم
در 9 مارس 2007 یک تکنسین 48 ساله از شعبه تی- کام در برلین یک نامهی الکترونیکی به مدیرعامل جدید دویچه تلکوم، اعضای منتخب هیئت مدیره، نمایندگان اتحادیه و تعدادی از همکارانش ارسال کرد:
آقایان عزیز اُبرمان، هوتگز و ولسلاو و آقایان محترم در واحدهای اجرایی
نامههای مکرر شما به کارکنان با محتوای مختلف به من برای نگارش این نامه انگیزه داد.
در ادامه من از اصطلاح شما به صورت کلی استفاده خواهم کرد زیرا من همیشه شما را به صورت خصوصی مورد خطاب قرار نخواهم داد. منظور من از شما تمام مدیران، اعضای هیئت مدیره و اعضای هیئت نظارت و تمام کسانی است که مسئولیتی را برعهده داشته یا دارند.
آخرین دلیل من برای نگارش این نامه درخواست مکرر شما از کارمندان برای داشتن تعهد بیشتر نسبت به شرکت است. من فقط میتوانم بگویم که من و اکثر همکارانم در مقایسه با کل تیم مدیریتی تعهد بیشتری نسبت به شرکت داریم. من به شما دلیل آن را خواهم گفت.
این شرکت همیشه زندگی من بوده است. من کارم را در این جا شروع کرده و میخواهم که در اینجا نیز به پایان برسانم. من شاهد بودم که چگونه ادارهی پست به تلکام و مشترکان به مشتریان تبدیل شدند. در مقابل متاسفانه من این را نیز دیدم که در شرکت ما هرکسی در خدمت دیگری است و تبدیل به محیطی شده است که هر کسی به فکر خودش میباشد (یا فکر میکند که باید باشد). در این شرکت هر بخش سعی دارد تا حوزهی خودش را منظم نگه داشته و تا آنجا که میتواند از قسمتهای دیگر دور بماند. حتی اگر این امر منجر به ایجاد شکافهایی در بخشهای دیگر شود که به سختی بتوان آنها را پر کرد. من شاهد بودم که کارکنان شرکت چگونه به سرمایهی انسانی تبدیل شدند و چگونه همهی ما به عنوان عوامل هزینهای در نظر گرفته شدیم که در کمترین زمان ممکن باید کنار گذاشته شوند.
هر چند که شما و همکاران سابق شما آمده و خواهید رفت. باید توجه داشت که در رابطه با تعهد ما نسبت به شرکت تردیدی وجود ندارد. شما میآیید و سازماندهی مجدد میکنید. این کار را نیز با جبر و اجبار انجام میدهید بدون اینکه به هشدارهای مربوط به عدم امکان حفظ آن گوش دهید. فقط به دنبال افزایش کیفیت و قابلیت اطمینان میباشید. همچنین هیچ یک از شما به عواقب تصمیمات خود اهمیت نمیدهید. شما با جیبهای پر از پول شرکت را ترک میکنید تا این کار را در شرکت بعدی نیز تکرار کنید. شما بیرحمانه پشت سر خود آشفتگی برجای میگذارید که هر دفعه بزرگتر میشود.
اکنون مایی که همیشه به خوبی عمل کردیم، با شایستگی و انگیزه کار کردیم، همیشه دانستیم که چگونه خواستههای مشتریان را برآورده کنیم و کسانی که بهترین شرکت مخابراتی در طول یک بازهی زمانی بلندمدت بودیم باید بشنویم به ما بگویید که خیلی بد، پرهزینه، بیانگیزه، تنبل و غیرمولد میباشیم. این گفتهها ما را عصبانی میکنند.
اما گویا توهین کردن از این طریق برای شما کافی نبوده است و اکنون شما آن را به همهی دنیا نیز میگویید. این کار به آبروی ما و البته سهام شرکت ضرر بسیاری میرساند. شما بیرحمانه افراد در شرکت خود را ناامید میکنید؛ بنابراین میتوانید برنامههای کوتاهمدت کاهش شغلی خود (یا هر کس دیگری) یا برنامههای برونسپاری را اجرا کنید تا ذهن دیگران را از خطاهایی منحرف کنید که همکاران سابق شما انجام دادهاند. این کار غیرقابل باور و نقض اعتماد است که هرگز نمیتوان توجیهی برای ان ارائه کرده یا آن را خوب برشمرد.
آیا شما در این نامه هیچگونه بیاحترامی مشاهده کردهاید؟ چه کسی قابل احترام است؟ ما کارمندانی که زندگی خود را وقف تلکام و مشتریان کردهایم و بارها منافع تلکام و مشتریان را بر زندگی خصوصی خود اولویت دادهایم؟! مایی که تلکام را بهترین، شایستهترین، مشتریپسند و کارآمدتر از سایر شرکتهای ارتباطی کردهایم؟! یا آیا شما به طور جدی انتظار احترام دارید برای آنچه شما و همکاران سابق شما برای ما و تلکام ما انجام دادهاید؟
در طول چند سال گذشته شما و همکاران سابق شما ما را به شدت به زنجیر بستهاید، ما را از ابزارهای مناسب محروم کرده و با تحمیل سیستمهایی که هیچگونه کمکی به آسان شدن کارها نمیکنند ما را کور کردهاید. شما در حالی که اثربخشی را کاهش میدادید فقط فرآیندهای کنترل را شدت دادهاید. شما با خاموش کردن شمارههای تماس و خطوطی که به خوبی کار میکردند و جایگزین کردن شمارههای جمعی که به خوبی کار نمیکردند و همچنین به کارگیری مفاهیم بی معنی ارتباطات داخلی و خارجی را نابود کرده و میزان دسترسی داخلی و خارجی را به صفر رساندید. شما با ارسال کارکنان کاملا حرفهای به حوزههای کاری جدید و ناشناخته یا به ویونتو[25] یا متفاعد کردن آنها به بازنشستگی زودهنگام، پستهای نیمه وقت مرتبط با سن یا پرداخت جبرانی بابت جدایی از شرکت سبب نابودی دانش، شایستگی و مشاغل در جایی شدید که ضروری بودند.
همکاران سابق شما با بستن هزاران دستگاه تی- پانکتک[26] و اخراج هزاران نیروی کار بسیار ماهر دوباره تمام هشدارهای کارشناسان را نادیده گرفته و این ارتباطات موثر با مشتریان را نابود کردند. این کار سبب انتقال مشتریان به صورت دستهجمعی به شرکتهای رقیب ما شد. اکنون شما افتخار میکنید که تی- پانکتکهای جدید ایجاد کرده و صدها کارمند جدید استخدام کردهاید. این در حالی است که ما زمان زیادی و مشتریان بسیاری را از دست دادهایم. آیا شما فکر میکنید که ما آنقدر احمق هستیم که شما را به خاطر آن ستایش کنیم؟!
نقاط تماس با مشتریان به عنوان دومین رابط ارتباط مستقیم با مشتریان همچنان با اجبار و بدون توجه به هشدارها با کمترین میزان کارکنان خود فعالیت میکند. نتیجه این کار کاهش میزان آمار در مراکز نظرسنجی به پایین حد ثبت شده است. ارزانترین راهحل این بود که از کارکنان بیرونی فاقد انگیزه و تعهد نسبت به شرکت برای جایگزینی کارکنانی استفاده کنید که قبلا به صورت کامل کنار گذاشته شدهاند. سپس از افزایش هرجومرج و افزایش نارضایتی در میان مشتریان شگفت زده شوید.
اکنون شما قصد دارید که مداخلهی مستقیم سوم به کارکنان باقیمانده (عوامل خدماتی) را از طریق اخراجهای گسترده در میان کارکنان تضعیف کرده و در میان کارکنان باقیمانده انگیزهی بالایی برای ارائهی خدمات بهتر از طریق پرداختهای پایین و وادار کردن به کار بیشتر ایجاد کنید.
کاملا روشن است که این کار به کجا منتهی خواهد شد اما از آنجا که در سطح شما تصمیمات هرگز معکوس نمیشوند، حتی زمانیکه شما میدانید اشتباه بزرگی را مرتکب می شوید، خدمات و کارآیی در شرکتی که تمام حمایت خود را از دست داده است بار دیگر آسیب خواهد دید. کرکسها همواره منتظر لقمههایی هستند که شما پشت سر خود جا میگذارید و آخرین کارکنان باقی مانده را کنار میگذارند. اما این چیزی نیست که شما در مرحله ی اول تجربه کنید، زیرا شما در حال حاضر در مسیر شرکت بعدی میباشید.
شما همیشه از میزان معمول دستمزد در بازار برای مقایسه استفاده میکنید و ما را اغلب با کارکنان غیرماهر و کسانی مقایسه میکنید که فقط علاقمند به کار هستند بدون آنکه آن را یاد گرفته و یا هر گونه ارتباطی با تلکام و مشتریان ما داشته باشند. اگر ما خیلی خوششانس باشیم آنها برقکاران سابق میباشند اما ما قبلا با لایههای اصلی (بدون شوخی) و متخصصان مشابه در چارچوب توزیع اصلی مواجه شدهایم.
این شرایط مشابه زمانی است که میخواهید مرسدس داشته باشید اما در مقایسهی قیمت از ترابانتد استفاده کرده و فقط می خواهید که پول را پرداخت کنید.
ما ترجیح میدهیم که دوباره تلکام را بهترین کنیم و امروز را به فردا ترجیح میدهیم. ما همچنین میدانیم که این کار چگونه انجام میشود و چه چیزی باید تغییر کند. ما طرفدار تغییراتی هستیم که سبب بهبود خدمات و مشتریگرایی[27] می شود. ما میدانیم که مشتریان چه چیزی میخواهند و چگونه میتوان آن را برایشان فراهم کرد. اگر شما در رابطه با اینکه میخواهید دوباره بهترین شرکت ارتباطی باشید جدی میباشید با ما صحبت کنید. ما ایدهها و انگیزهی کافی داریم. ما شرکت و مشتریان را می شناسیم و میدانیم که در کجا مشکلات جدی وجود دارد. ما همچنین میدانیم که در کجا پول زیادی هدر می شود، کارکنان در کجا به نادرستی قرار داده شدهاند و در کجا دانش تلف می شود یا در کجا فرآیندها باید دوباره تنظیم شوند. برای یک تلکام بهتر ما را در مسیر با خود همراه کنید. از ایدهها، تعهد، تمایل برای تغییر و همچنین انعطافپذیری ما استفاده کنید.
تا زمانیکه اهداف مدیریتی شما به جای رضایت مشتری و کارکنان، ایجاد حوزههای جدید کسبوکار (به معنی هدایت تلکام به سمت فناوری اطلاعات) و افزایش درآمد و تامین امنیت شغلی مبتنی بر کاهش تعداد کارکنان، شاخص ترخیص کالا از گمرک و آمار پرسوجوی سریع باشد؛ هرگز پیشرفت واقعی و هیچ گونه فرصتی برای تداوم در بازار وجود نخواهد داشت.
با اینکه متاسفانه من کاملا مطمئن هستم که این اصلا هدف شما نیست. این کلمات خوب فقط پوستههای خالی هستند که به شما امکان تعقیب جدایی ها را میدهد. شما هرگز پیشنهادهای معقول را پذیرا نیستید زیرا شما در حال حاضر گامهای بعدی را در اختیار دارید و شما هرگز نمیخواهید یا نمیتوانید که دوباره فکر کنید چه برسد به بررسی تصمیماتی که قبلا گرفته شدهاند.
شما ترجیح میدهید که به مشاوران خارجی مثل مککینزی گوش بدهید که هیچ چگونه علاقهای به تلکام ندارند و همان ترکیب کوچک کردن و کاهش کارکنان را به تمام شرکتها پیشنهاد میکنند. آنها همیشه پشت سر خود کارکنان ناامید و بیکار را جا میگذارند. اگر این چیزی است که میخواهید باید شهامت بیان آن را به صورت عمومی داشته باشید. جلوی این را بگیرید که با ما مثل احمقها رفتار شود. حداقل تا زمانی که شما این شرکت را اداره میکنید. از کارکنان در ملاء عام حمایت کنید و ما را کنار نگذارید.
شما به عنوان عضوی از هیئت مدیره و تیم مدیریت فقط در برابر ذینفعان (که از اقدامات ضدتولیدی شما در هر حالت راضی نیستند) مسئول نیستید، بلکه در قبال ما کارکنان نیز دارای مسئولیت اجتماعی[28] هستید.
ما کارکنان در اصل خود شرکت هستیم. ما مسئول شرایط تلکام نیستیم. کسی نمیتواند به سادگی ما را به سمت یک فاجعهی حرفهای، اجتماعی و مالی سوق دهد. وجدان اجتماعی باید مانع از این کار شود. با این حال من میترسم که این درخواست را شما و همهی آنهایی که در مککینزی هستند نادیده بگیرند.
با این حال اگر شما بعد از آنکه کشتی در حال غرق تلکام را رها کردید مانند همکاران سابق خود با تشویق عالی مواجه شدید نباید تعجب کنید. شما زمانیکه در آینه نگاه میکنید یک اقاقیا میبینید.
من میتوانم همچنان به نوشتن ادامه بدهم زیرا نگرانیهای بسیاری دارم ولی نمیخواهم که نامه را با کلمات ناراحتکننده به پایان برسانم. به همین خاطر در خاتمه میخواهم که بار دیگر کمکهای خودم را در مقابله با چالشهای پیشرو یادآور شوم. برای احیای دوباره شرکت در بازار از شایستگی و عزم ما استفاده کنید. ما در این زمینه نسبت به شما تمایل بیشتری داریم زیرا هیچگونه هیئت اجرایی جدید یا هیئت نظارتی دیگری منتظر ما نیست. در مقابل این دستمزدهای پایین و بیکاری است که ما را تهدید میکند.
واکنش نسبت به نامه
نامهی کارمند تکنسین به رنه اُبرمان مخفی نماند. اصل نامهی الکترونیکی نه تنها به هیئت مدیره بلکه به واحدها و تعدادی از همکاران آن کارمند نیز ارسال شده بود. برخی از افراد در ادامه آن را به دیگران نیز ارسال کردند و به این صورت نامه در نهایت در کل دی.تی پخش شد. خیلی زود نامه به موضوعی داغ در دی.تی تبدیل شد. تعدادی از گیرندگان به فرستندهی نامه پاسخ دادند. در طول دو هفته او تقریبا از 1000 نفر از همکاران خود در تمام واحدهای دی.تی نامهی الکترونیکی دریافت کرد. او در نهایت اعلام کرد: همه از من حمایت میکنند.
زمانیکه این نامه به دست مخاطبان زیادی در خارج از دی.تی رسید مساله موجود فقط عامل زمان بود. ورود نامه به بخش خبری وبسایت هِیس[29] امکان دسترسی به متن نامه را برای عموم افراد فراهم کرد. اندکی پس از آن پرمخاطبترین وبسایت خبری آلمان اشپگل آنلاین مقالهای را منتشر کرد که به متن کامل نامه پیوند داده شده بود و گزارشی در رابطه با واکنشهای مثبت بسیاری از کارکنان دی.تی نسبت به آن ارائه کرد. چندین رسانهی دیگر نیز بحث و گفتوگوهای عمومی را در رابطه با آن دنبال کردند. تعدادی از رسانهها نیز تلاش کردند تا با کارمند تکنسین مصاحبهای انجام دهند اما او ماه ها حاضر به این کار نشد. او معتقد بود: ما باید مشکلات خود را در داخل و بدون بحث و گفتوگوی عمومی شفافسازی کنیم. ما از شرکت خود حمایت میکنیم. دویچه تلکام شایسته تبلیغات بد نیست.
با این وجود این بحث حتی در خارج از دی.تی نیز ادامه داشت. در چندین وبسایت در بخش گفتوگوها یا بخش نامههایی به سردبیران رسانههای مختلف افراد نسبت به ارسال نامهی الکترونیکی واکنش شدید نشان دادند و این نشاندهندهی احساسات قوی آلمانیها نسبت به دی.تی بود. اشپیگل آنلاین گزارش داد خوانندگانی که نامههایی ارسال کردهاند خواستار اعطای مدال افتخار یا یک یادبود به کارمند تکنسین شدهاند. خوانندگان دیگر معتقد بودند که ارسال نامه به مدیرعامل نه فقط برای دی.تی بلکه برای سایر شرکتها و صنایع نیز قابل استفاده است. در برخی موارد نیز نویسنده نامه الکترونیکی را نمادی برای مبارزه با سرمایهداری و جهانی شدن دانسته بود.
نمودار1: افزایش قیمت در سهام دویچه تلکام در طول سالهای 1996 تا 2007 و ژانویه و دسامبر 2006
منبع: دویچه تلکام
نمودار2: دادههای مالی انتخاب شده از گروه دویچه تلکام: گزارش مالی 2006
میلیارد یورد | تغییر در مقایسه با سال قبل | 2006 | 2005 | 2004 | 2003 |
درآمد و دریافتیها | |||||
درآمد خالص | |||||
درآمد خالص ملی | |||||
درآمد خالص بینالمللی | |||||
سود حاصل از عملیاتها | |||||
سود خالص | |||||
سود خالص (برای عوامل خاص) | |||||
درآمد ناخالص | |||||
درآمد ناخالص (برای عوامل خاص) | |||||
حاشیه ناخالص (برای عوامل خاص) | |||||
ترازنامه | |||||
داراییهای کل | |||||
سهم سهامداران | |||||
نسبت سهام | |||||
بدهیهای مالی (برمبنای ترازنامهی یکپارچه) | |||||
خالص بدهی | |||||
اضافه بر داراییهای نامشهود | |||||
دارایی، کارخانه و تجهیزات | |||||
جریان نقدینگی | |||||
جریان خالص نقدینگی از محل فعالیتها | |||||
جریان نقدینگی برای سرمایهگذاری در داراییهای نامشهود (اجباری) و دارایی، کارخانه و تجهیزات (براساس بیانیه جریان نقدینگی) | |||||
جریان نقدینگی آزاد (قبل از پرداختهای تقسیمی) | |||||
جریان نقدینگی ازاد به عنوان درصدی از درآمد | |||||
خالص نقدینگی استفاده شده در فعالیتهای سرمایهگذاری | |||||
خالص نقدینگی استفاده شده در فعالیتهای مالی | |||||
کارکنان | |||||
متوسط تعداد کارکنان (معادلهای برابر بدون تعداد کارآموزان/ دانشجویان کارورز) | |||||
درآمد به ازای هر کارمند (هزاران یورو) | |||||
تی-سهم- ارقام کلیدی | |||||
درآمد به ازای هر سهم/ADS (پایهای و ترکیبی) براساس IFRS | |||||
تعداد متوسط وزنی سهام معمول شاخص (پایه) | |||||
تعداد متوسط وزنی سهام معمول شاخص (ترکیب) | |||||
هر سهم تقسیم شده/ ADS | |||||
بازده تقسیم شده | |||||
کل تقسیم شده | |||||
تعداد سهام معمولی ارائه شده به سهام تقسیمی | |||||
تعداد سهام معمولی در دادههای گزارشی |
منبع: دویچه تلکام
[1] Deatsche Telekom
[2] Rene obermann
[3] Kai Uwe Ricke
[4] DT
[5] Blackston
[6] Deatsche Bandespost
[7] Spain’ s Telefonica
[8] BT
[9] product line
[10] France Telecom
[11] Telefonica
[12] KPN
[13] linKin
[14] MV Agusta
[15] Munster
[16] ABC DT
[17] franchisee
[18] Hutchison Whampoa Hong KOng
[19] T-Mobile
[20] Dobermann
[21] Tim Hoettges
[22] Dietmar Welslau
[23] T-com
[24] T-services
[25] Vivento
[26] T-Punkte
[27] customer-friendliness
[28] social responsibility
[29] Heise
دیدگاهتان را بنویسید