ضمیر ناخودآگاه،فرمانروای پنهان در مغز
تصور کنید درحال قدم زدن در یک پارک جنگلی هستید که بوی درختان کاج به مشامتان میرسد. ناگهان شما یاد دوران کودکی تان که در خانه مادربزرگتان بازی میکردید، میافتید و برای لحظه ای زمان حال را فراموش میکنید.
این یکی از مثال های ضمیر ناخودآگاه است.
ضمیر ناخودآگاه چزی فراتر از یک باور معمولی و زودگذر است. چیزی که ممکن است گاهی معجزه آسا و گاهی خطرناک باشد!
در این مقاله همراه ما باشید تا عمیق تر به معنا و مفهوم ضمیر ناخودآگاه بپردازیم…
ضمیر ناخودآگاه یعنی چه؟
ضمیر ناخودآگاه (یا ناخودآگاه) شامل فرآیندهایی در ذهن است که به طور خودکار اتفاق میافتد و در دسترس درون نگری نیست و شامل فرآیندهای فکری، خاطرات، علایق و انگیزهها میشود.
حتی اگر این فرآیندها به خوبی در زیر سطح آگاهی آگاهانه وجود داشته باشند، به نظر می رسد که بر رفتار تأثیر بگذارند. این اصطلاح توسط فردریش شلینگ فیلسوف رمانتیک آلمانی قرن هجدهم ابداع شد و بعدها توسط شاعر و مقالهنویس ساموئل تیلور کولریج به انگلیسی معرفی شد.
شواهد تجربی نشان میدهد که پدیدههای ناخودآگاه شامل احساسات سرکوبشده، مهارتهای خودکار، ادراکات زیرآگهی، و واکنشهای خودکار و احتمالاً عقدهها، فوبیا های پنهان و امیال هستند.
ضمیر ناخودآگاه از دید فروید
این مفهوم توسط زیگموند فروید، عصب شناس و روانکاو اتریشی رایج شد. در نظریه روانکاوی، فرآیندهای ناخودآگاه به طور مستقیم در رویاها، و همچنین در لغزش های زبانی و شوخی ها نشان داده می شوند.
بنابراین ضمیر ناخودآگاه را می توان به عنوان منبع رویاها و افکار خودکار (آنهایی که بدون هیچ دلیل ظاهری ظاهر می شوند)، مخزن خاطرات فراموش شده (که ممکن است در زمان های بعدی هنوز برای آگاهی قابل دسترسی باشد) و مکان دانش ضمنی در نظر گرفته شود. (چیزهایی که آنقدر خوب یاد گرفته ایم که بدون فکر انجامشان می دهیم).
استدلال شده است که آگاهی تحت تأثیر سایر بخشهای ذهن است. اینها شامل بیهوشی به عنوان یک عادت شخصی، ناآگاهی و شهود است. پدیده های مربوط به نیمه هوشیاری عبارتند از بیداری، حافظه ضمنی، پیام های زیرآگهی، خلسه، هیپناگوژی و هیپنوتیزم. در حالی که خواب، راه رفتن در خواب، رویا دیدن، هذیان و کما ممکن است نشان دهنده وجود فرآیندهای ناخودآگاه باشد، این فرآیندها به عنوان علائم دیده می شوند.
مدل ذهنی سه سطحی از فروید
هوشیار
تمام افکار و اعمال را در آگاهی ما تعریف می کند. برای مثال زیبایی و خوشایند بوی لاله قرمز
نیمه خودآگاه
تمام واکنش ها و اعمال خودکاری را که اگر به آنها فکر کنیم می توانیم از آنها آگاه شویم را تعریف می کند. به عنوان مثال، توانایی ما در رانندگی: زمانی که مهارت پیدا می کنیم، دیگر فکر نمی کنیم که از کدام دنده استفاده کنیم، کدام پدال را فشار دهیم، یا به کدام آینه نگاه کنیم، با این حال همیشه می توانیم از آنچه انجام شده است، زمانی که به آن فکر می کنیم آگاه شویم.
ناخودآگاه
همه وقایع و خاطرات گذشته را تعریف می کند، هر چند در مواقعی برای ما غیرقابل دسترس است، مهم نیست چقدر سعی می کنیم به یاد بیاوریم تا چیزها را مطرح کنیم. به عنوان مثال، اولین کلمه ای که یاد گرفته ایم بگوییم، یا اینکه چگونه می توانیم به تنهایی راه برویم.
ضمیر ناخودآگاه شما چگونه عمل می کند؟
هر لحظه که بیدار هستید، حواس پنج گانه شما یک جریان دائمی اطلاعات را دریافت می کنند. این تجربیات به عنوان حافظه ذخیره می شوند، مانند رایانه ای که داده ها را ذخیره می کند. اما ما نیازی به یادآوری فعال بیشتر این اطلاعات نداریم. در واقع، ما احتمالاً 95 تا 99 درصد از فعالیت های روزانه خود را فراموش می کنیم.
با این حال، ما می دانیم که این افکار و تصاویر هنوز در مغز شما هستند زیرا هیپنوتیزم می تواند خاطرات عمیقی را زنده کند.
مطالعات در زمینه روانشناسی در مورد نحوه عملکرد مغز نشان می دهد که تجربیاتی که ما به دست می آوریم، نحوه تفکر و عمل ما را شکل می دهد، به ویژه تجربیات در اوایل کودکی. اگرچه شما بیشتر داده های زندگی خود را به خاطر نمی آورید، داده های ناخودآگاه در سر شما بر 90 تا 95 درصد رفتار شما تأثیر می گذارد.
ضمیر ناخودآگاه شما را می توان با پرواز با هواپیما با خلبان خودکار مقایسه کرد. دائماً برنامه هایی را برای کنترل نحوه راه رفتن، نشستن، نفس کشیدن، صحبت کردن و غیره اجرا می کند. ما مجبور نیستیم به این چیزها فکر کنیم، آنها فقط به این دلیل اتفاق میافتند که اطلاعات انجام آنها در مغز شما ذخیره میشود.
ضمیر ناخودآگاه شما دارای چیزی است که به آن یک تکانه هموستاتیک می گویند. دمای بدن شما را در 98.6 درجه فارنهایت نگه می دارد، همانطور که به طور منظم تنفس می کنید و ضربان قلب شما را با سرعت مشخصی حفظ می کند.
از طریق سیستم عصبی خودمختار شما، تعادلی را بین صدها ماده شیمیایی موجود در میلیاردها سلول شما حفظ می کند، به طوری که کل ماشین فیزیکی شما در بیشتر مواقع در هماهنگی کامل عمل می کند.
ضمیر ناخودآگاه شما هموستاز را در قلمرو ذهنیتان تمرین میکند، به طوری که شما را به شیوهای سازگار با آنچه در گذشته انجام دادهاید و گفتهاید، فکر و عمل میکند.
ضمیر ناخودآگاه شما باعث می شود که هر زمان که سعی می کنید کاری جدید یا متفاوت انجام دهید یا هر یک از الگوهای رفتاری خود را تغییر دهید، از نظر عاطفی و جسمی احساس ناراحتی کنید. احساس ترس و ناراحتی نشانه های روانشناختی است که ضمیر ناخودآگاه شما فعال شده است. اما مدتها قبل از اینکه شما متوجه چنین احساساتی شوید، تلاش شده است تا این الگوهای رفتاری را در پس زمینه ایجاد کنید.
هر بار که چیز جدیدی را امتحان می کنید، می توانید احساس کنید که ناخودآگاه شما را به سمت منطقه راحتی خود می کشاند. حتی فکر کردن به انجام کاری متفاوت از آنچه که به آن عادت دارید، باعث می شود احساس تنش و ناراحتی کنید.
به همین دلیل است که ایجاد عادتهای جدیدی که به شما در رسیدن به اهدافتان کمک میکند، مانند پیروی از نکات مدیریت زمان، ممکن است در ابتدا سختتر باشد، اما زمانی که عادت یا روتین شوند، در منطقه راحتی شما باقی خواهند ماند. با انجام این کار، ناخودآگاه خود را دوباره برنامه ریزی کرده اید تا به نفع شما عمل کند.
فعال سازی مناطق مغز
زمانی که ما تأثیر ضمیر ناخودآگاه در مقابل ضمیر خودآگاه را تجربه می کنیم، ممکن است کنجکاو شوید که آیا فعالیت مغز متفاوت است. شاید بخواهید بدانید چرا افکار خودآگاه اغلب کندتر از افکار ناخودآگاه پردازش می شوند.
یا ممکن است این سوال را مطرح کند که آیا دانشمندان می توانند مسیرهای پردازش دقیق چنین مفاهیم ظریف کوچکی مانند تفکر ناخودآگاه را تعریف کنند.
تا همین اواخر، تشخیص این که این فرآیندهای فکری در کجای مغز اتفاق میافتند یا مناطق خاصی از فعالسازی مغز را تجسم میکرد، غیرممکن بود. با این حال، ظهور روشهای تصویربرداری از مغز به محققان این امکان را داد تا مسیرهای پردازش فکر را با ارائه فرصتی برای تصویر کردن تغییرات در آناتومی عصبی مغز مطالعه کنند.
امروزه، تحقیقات تصویربرداری مغز در واقع این مدل از ذهن را ارائه کرده است و نشان می دهد که عمق فکر به مسیر پردازش آن بستگی دارد. به طور خاص، مطالعات (مطالعه 1، مطالعه 2) نشان داد که مسیرهای افکار خودآگاه و ناخودآگاه را می توان به وضوح متمایز کرد.
در مقابل، تعریف مسیر ضمیر ناخودآگاه بسیار دشوار است. در واقع به نظر نمی رسد که افکار ناخودآگاه مسیر پردازش خاص خود را داشته باشند. در عوض، آنها بخشهایی از مسیرهای پردازش اطلاعات – خودآگاه و ناخودآگاه – را به اشتراک میگذارند.
راه ساده تر برای مهار قدرت ضمیر ناخودآگاه
تغییر عادات: استفاده از ذهن خودآگاه برای برنامه ریزی صحیح ضمیر ناخودآگاه
از آنجایی که ضمیر ناخودآگاه شما کنترل بسیار زیادی بر رفتارهای مثبت و منفی شما دارد، نکته کلیدی این است که مغز خود را برای ایجاد رفتارهای مثبت بیشتر آموزش دهید.
اینجاست که ذهن خودآگاه شما وارد می شود. می توانید از آگاهی خود برای برنامه ریزی مجدد یا آموزش مجدد ضمیر ناخودآگاه خود برای انجام کارهایی استفاده کنید که برای دنیای کنونی و آینده شما مفیدتر است.
آیا اهدافی دارید که می خواهید به آنها برسید، عادت هایی دارید که غلبه بر آنها غیرممکن به نظر می رسد، امید به شغلی رویایی که زندگی شما را تغییر می دهد، یا چشم اندازی از آینده که بسیار متفاوت از امروز به نظر می رسد؟
استفاده از افکار خودآگاه خود برای برنامه ریزی ضمیر ناخودآگاه می تواند موفقیت را در تمام زمینه های زندگی که به دنبال آن هستید به ارمغان بیاورد. پس شعی کنید برنامه ریزی ضمیر ناخودآگاه از طریق ضمیر خودآگاه را در روتین روزانه خود بگنجانید.
با دنبال کردن این چهار مرحله شروع می شود:
-
سد راه را بشناسید
ابتدا باید تشخیص دهید که چه چیزی شما را از دستیابی به آنچه می خواهید به دست آورید باز می دارد.
افکار یا ترس های محدود کننده شما چیست؟
به عنوان مثال، اگر تمایل شما به نوشتن یک کتاب است، اما به نظر نمیرسد شروع یا تمام کنید، چه چیزی شما را از انجام آن باز میدارد؟ آیا فکر می کنید هیچ کس آن را نخواهد خواند یا وقت کافی ندارید یا یک نویسنده آموزش دیده نیستید؟
همه این افکار همان چیزی است که شما تصور می کنید درست است، اما لزوما درست نیست. ضمیر ناخودآگاه شما طوری برنامه ریزی شده است که به آن پاسخ دهد و انتخاب های آگاهانه شما به دنبال آن خواهد بود.
موانع راه نیز می توانند موانع فیزیکی باشند. شاید شما می خواهید وزن کم کنید، اما به عادت خود اجازه می دهید 30 دقیقه در روز در رسانه های اجتماعی مرور کنید تا زمانی را که می توانید صرف ورزش کنید، پر کنید.
به اهداف و رویاهای خود فکر کنید و دریابید که چه افکار، عادات، ایده ها یا موانعی شما را از دستیابی به آنها باز می دارد.
-
افکار محدود کننده را رها کنید
هنگامی که می دانید افکار محدود کننده شما چیست، آنها را بپذیرید، آنها را در آغوش بگیرید و سپس آنها را رها کنید.
گاهی اوقات برای این کار لازم است که درد را به سطح، در ذهن خودآگاه خود بیاورید، تا بتوانید با آن روبرو شوید و سپس آن را رها کنید.
مثلاً ممکن است با توانایی ایجاد یک رابطه قابل اعتماد مشکل داشته باشید، اما متوجه می شوید که در دوران کودکی خود چنین الگوی را برای خود نداشتید. وقتی متوجه شدید که چه چیزی باعث احساسات شما می شود، می توانید به آن رسیدگی کنید و راه بهتری برای پاسخ پیدا کنید.
-
نیت را با ذهن آگاه خود تنظیم کنید
اکنون زمان آن است که قدرت تفکر مثبت را آزاد کنید و ناخودآگاه خود را مجددا برنامه ریزی کنید.
افکار و اعمال آگاهانه شما می توانند ضمیر ناخودآگاه شما را در ضربان قلب دوباره برنامه ریزی کنند. یک پیام مثبت میتواند احساس شما را دوباره برنامهریزی کند، آسیبهای روحی را التیام بخشد، و عادتهایی را تغییر دهد که باعث میشود زندگی ما راکد شود و به زندگیهای رضایتبخشی تبدیل شود که بر چیزهایی که بیشترین اهمیت را دارند تمرکز کنند.
از ذهن خودآگاه خود برای تعیین انتظارات از آنچه در زندگی شما رخ خواهد داد استفاده کنید.
به عنوان مثال، هنگامی که با موانعی روبرو می شوید، به خود بگویید: “با وجود اینکه در گذشته این کار را انجام داده ام، اکنون دیگر آن را انجام نمی دهم.”
ضمیر ناخودآگاه شما همانطور که به تمام ورودی های دیگری که تاکنون دریافت کرده است گوش داده است. با گذشت زمان، ضمیر ناخودآگاه شما چاره ای جز پیروی ندارد. دیگر علاقه ای به عادت های قدیمی ندارد زیرا عادت جدیدی پیدا کرده است.
کلید تجسم آنچه می خواهید اتفاق بیفتد، داشتن برنامه ای برای واکنش شما به موانع جاده ای، استفاده از ذهن خودآگاه خود برای آگاه ماندن و تشخیص آنچه در حال وقوع است، و انتخاب برای دنبال کردن برنامه خود در لحظه است.
-
اجازه دهید ضمیر ناخودآگاه شما تسلط یابد
نکته این است که در نهایت به خودآگاه خود اجازه دهید تا آرام شود و به ناخودآگاه خود اجازه دهید کنترل شما را به دست گیرد. هنگامی که به ناخودآگاه خود راه دیگری برای پاسخ دادن دادید، تصور می کند که این همان راهی است که باید پاسخ دهد.
با کلمه، عمل یا ایده مناسب، راه جدیدی را برای ضمیر ناخودآگاه خود ایجاد کردهاید تا بانکهای اطلاعاتی خود را جستجو کند و راهی مثبت، نشاطآور و توانمند برای پاسخدهی پیدا کند.
ابزارهای مثبتی که به شما کمک می کند تا به ضمیر ناخودآگاه خود غلبه کنید
کارهای زیادی وجود دارد که می توانید برای برنامه ریزی مجدد ضمیر ناخودآگاه روزانه خود انجام دهید. با گنجاندن آنها در روال خود فعال باشید. در اینجا تعدادی از موفق ترین راه ها برای مهار قدرت ضمیر ناخودآگاه خود با تلاش های آگاهانه آورده شده است.
تاکیدات مثبت
ضمیر ناخودآگاه شما هر چیزی را که میگویید و انجام میدهید با الگویی مطابق با خودپندارهتان، یعنی «برنامهی اصلی» شما مطابقت میدهد.
به همین دلیل است که تکرار جملات تاکیدی مثبت بسیار موثر است – شما در واقع میتوانید الگوهای فکری خود را با لغزشهای صوتی مثبت و موفقیتگرا دوباره برنامهریزی کنید.
هر روز را با یک تایید مثبت شروع کنید. هر بار که با مانع یا چالشی روبرو شدید یکی بگویید.
نقل قول های الهام بخش
خواندن جملات الهام بخش برای افرادی که متعهد به تفکر مثبت هستند بسیار تأثیرگذار است. با تمرکز افکار خود بر روی کلمات و ایده های نشاط بخش، ناخودآگاه شما شروع به پیاده سازی یک الگوی مثبت در طرز تفکر و دیدگاه شما به زندگی خواهد کرد.
با خواندن هر روز یک مقاله نشاطآور، خواندن کتابهای مفید مرتبط با اهداف زندگیتان، گوش دادن به پادکستهای آموزشی یا الهامبخش، و تماشای یک ویدیو یا فیلم انگیزشی، همین اصل را به کار ببرید.
اصل پارتو
در زندگی 80 درصد از نتیجه هر کاری که انجام می دهید معمولاً نتیجه 20 درصد از کل تلاش شما است. این معمولاً اصل پارتو نامیده می شود و زمانی که آن را درک کنید بسیار قدرتمند است.
از این اصل پیروی کنید و مطمئن شوید که کارهایی که هر روز انجام می دهید، بیشترین تأثیر را در دستیابی به اهداف زندگی شما خواهند داشت. وقتی این اقدامات را در اولویت قرار می دهید، دیگر از راه شکاف نمی افتند، قربانی به تعویق انداختن نمی شوند، یا توسط سایر فعالیت ها پیشی می گیرند.
اهداف هوشمند
تمام عادات تفکر و عمل شما در ضمیر ناخودآگاه شما ذخیره می شود. تمام مناطق راحتی شما را به خاطر سپرده است و برای نگه داشتن شما در آنها کار می کند. به همین دلیل بسیار مهم است که نوشتن اهداف SMART را به یک عادت منظم تبدیل کنیم. با گذشت زمان، مولد ماندن و تمرکز بر تمام اهداف شما بخشی از منطقه راحتی شما خواهد شد.
قدرت مثبت اندیشی
ضمیر ناخودآگاه شما ذهنی است. مستقل فکر و تعقل نمی کند. این فقط از دستوراتی که از ذهن خودآگاه شما دریافت می کند اطاعت می کند.
همانطور که ضمیر خودآگاه شما را می توان به عنوان باغبانی در نظر گرفت که بذر می کارد، ضمیر ناخودآگاه شما نیز می تواند به عنوان باغ یا خاک حاصلخیز در نظر گرفته شود که در آن بذرها جوانه زده و رشد می کنند.
به همین دلیل است که استفاده از قدرت تفکر مثبت در پایه و اساس کل فرآیند فکر شما مهم است. ضمیر خودآگاه شما دستور می دهد و ضمیر ناخودآگاه شما اطاعت می کند.
آگاهانه انتخاب کنید که ناخودآگاه خود را با افکار مثبت و توانمند تغذیه کنید.
عادات افراد بسیار موفق
برای کسانی که به دنبال گسترش قلمرو مناطق راحتی خود هستند، من به شدت توصیه می کنم عادات افراد موفق را در نظر بگیرند، زیرا آنها الگوهایی هستند که معمولاً توسط ذهن رهبران و متفکران بزرگ اتخاذ می شود. باز کردن قدرت این رفتارها، شما را یک قدم نزدیکتر میکند تا بتوانید همان چیزها را در زندگیتان انجام دهید.
این عادتها شامل برنامهریزی روز خود از شب قبل، شمارهگذاری اولویتهایتان در فهرست کارهایتان و تکمیل مهمترین کارتان است.
ضمیر ناخودآگاه خود را برای ایجاد بهترین زندگی خود آموزش دهید
یادگیری تکنیکهایی برای برنامهریزی مجدد ضمیر ناخودآگاه به شما کمک میکند خود را باور کنید، زیرا اعتماد به نفس شما دیگر با ترس از ناشناختهها به چالش کشیده نمیشود. اما مهمتر از آن، انجام این کار مغز شما را آموزش می دهد تا با خواسته ها، رویاها و اهداف زندگی واقعی شما مطابقت داشته باشد.
چرا ضمیر ناخودآگاه در کار مهم است؟
محیط کار برای بسیاری از ما محیط پر استرسی است. ما دائماً از نیاز به تلاش و حفظ ظاهر در مقابل همکاران خود آگاه هستیم، زیرا عوامل بیشماری با هم ترکیب میشوند تا ما را به روشهای مختلف تحریک کنند: قهوهای که بهتازگی ریختهاید ممکن است آخرین نی در ترکیبی از ضربالاجلهای نزدیک و بیوقفه باشد. ایمیل ها
هر کس به روش های مختلف به این نوع فشارها پاسخ می دهد. تصور کنید طرحی که یک کارمند برای یک قرارداد خارجی تنظیم کرده است، به تازگی رد شده است و مدیرش آنها را برای بحث در مورد آن فرا می خواند. آنها ممکن است با تصدیق کارهایی که میتوانستند متفاوت انجام دهند، واکنش نشان دهند و با مدیر خود برای شناسایی کارهایی که باید انجام دهند تا دفعه بعد به نتیجه بهتری دست یابند، کار کنند. اما احتمالاً میتوانید به کسی فکر کنید که ممکن است واکنش متفاوتی نشان دهد، شاید نپذیرد که میتوانست کار متفاوتی انجام دهد یا خود مشتری احتمالی را مورد انتقاد قرار دهد. با این حال، هیچ کس به یک نوع واکنش در هر نمونه مقید نیست. عوامل زمینهای هم مثبت (ترفیع اخیر) و هم منفی (یک سفر بد به محل کار) میتوانند بر نحوه واکنش فرد به یک موقعیت خاص در یک روز خاص تأثیر بگذارند.
دلایل پشت این تفاوتها در رفتار را میتوان در جایی یافت که برای اکثر مردم همیشه دور از چشم بوده است: ضمیر ناخودآگاه. کارکردهای اساسی این ناحیه مبهم بر شیوههای واکنش طبیعی ما به موقعیتهای خاص و اینکه چقدر راحت میتوانیم از آنها بازیابی کنیم، کنترل میکند. با بررسی آنچه در آنجا می گذرد، می توانیم رفتارهای خود را بهتر درک کنیم و حتی پیش بینی کنیم که چگونه ممکن است در آینده رفتار کنیم. اما مهم است که به خاطر داشته باشید که صرفاً به این دلیل که ناخودآگاه ما نحوه واکنش طبیعی ما را شکل میدهد، لزومی ندارد که نحوه واکنش واقعی ما را دیکته کند. افراد مختلف می توانند این احساسات را تا حد زیادی کنترل کنند و این می تواند بار دیگر تحت تأثیر عوامل زمینه ای قرار گیرد.
آگاهی بیشتر از اینکه احساسات و واکنش های ما از کجا می آیند می تواند مزایای زیادی در محل کار داشته باشد. با شکستن اجزای ضمیر ناخودآگاه خود، میتوانیم به راحتی چیزهایی را که ممکن است ما را عقب نگه دارند، شناسایی کنیم و زمینههای بهبود را برجسته کنیم تا بتوانیم خود را به سطح بعدی برسانیم. ما همچنین میتوانیم قبل از اینکه وارد محل کار شویم، از این درک استفاده کنیم تا در مورد انواع محیط و فرهنگهایی که ممکن است برای ما مناسبتر باشد فکر کنیم. برای مثال، اگر یک رگه عصیانگر ریشهدار دارید، ممکن است در دفتری که حس سلسلهمراتبی سفت و سختی دارد، احساس راحتی برایتان سختتر شود.
درک اینکه چه چیزی ما را به ما تبدیل می کند می تواند در سطح بین فردی نیز مفید باشد. با دانستن اینکه اختلافات ما با سایر افراد در کجاست، میتوانیم با همکارانمان همدلانهتر رفتار کنیم، بهویژه در سناریوهای مدیریتی. به عنوان مثال، اگر میدانید که عضوی از تیم شما بیشتر از سایرین وابسته است، ممکن است نحوه واگذاری و نظارت بر کار او را تعدیل کنید. به همین ترتیب، اگر عضو دیگری چیزی شبیه به کمال گرایی نشان داده شده در بالا داشته باشد، ممکن است ایده خوبی باشد که به دقت در مورد نحوه ارائه بازخورد در مورد عملکرد آنها فکر کنید.
و در نهایت، بینشی در ضمیر ناخودآگاه ما نیز می تواند به ما کمک کند تا واکنش خود را به آن استرس های همیشه حاضر در محل کار بهبود دهیم. ما نمیتوانیم احساسات خود را کنترل کنیم، اما مطمئناً میتوانیم تا حدودی رفتار خود را کنترل کنیم، و دانستن بیشتر در مورد انگیزههای زیربناییمان میتواند به ما کمک کند تا احساسات منفی را که ممکن است ایجاد شوند – عصبانیت، بیانگیزه کردن، عصبانیت – بررسی کنیم و دقیقاً مشخص کنیم که کجا هستند. داره میاد از. ما میتوانیم از این درک خود استفاده کنیم تا به ما در کاهش این پاسخها در آینده کمک کنیم، و خود را کمتر در برابر واکنشهای زانویی آسیبپذیر بگذاریم، و انتخابهای آگاهانهای داشته باشیم که هم برای رفاه و هم برای شغل ما مفید است.
9 حقیقت درمورد ضمیر ناخودآگاه
1. ضمیر ناخودآگاه خواب می بیند
رویاها از سپیده دم توسط دانشمندان، فیلسوفان و متکلمان با تعداد بی شماری از نظریه ها و تفسیرهای مختلف مورد مطالعه قرار گرفته اند.
زیگموند فروید رؤیاها را بهعنوان دریچهای به ناخودآگاه ما و تجلی عمیقترین خواستهها و اضطرابهای ما (بیشتر ماهیت جنسی) و خاطرات یا وسواسهای سرکوبشده دوران کودکی بهطور معروف توضیح داد. با این حال، حتی فروید اعتراف کرد که “گاهی اوقات حتی یک سیگار فقط یک سیگار برگ است”.
امروزه عصب شناسی عموماً موافق است که رویاها صرفاً جنبه فیزیولوژیکی دارند و نشان دهنده تلاش مغز برای درک افکار و تصاویر تصادفی از تجربیات اخیر در طول روز یا خاطراتی هستند که در طول خواب در ذهن می چرخند.
2.ضمیر ناخودآگاه 95 درصد از زندگی شما را کنترل می کند
واقعا تعجب آور نیست زیرا ضمیر ناخودآگاه ما تک تک حرکات فیزیکی را، چه ارادی و چه غیر ارادی، کنترل می کند. علم امروزی تخمین می زند که 95 درصد از فعالیت مغز ما ناخودآگاه است، به این معنی که اکثر تصمیماتی که می گیریم، اقداماتی که انجام می دهیم، احساسات و رفتارهای ما به 95 درصد فعالیت مغز بستگی دارد که فراتر از آگاهی هشیار است.
3.ضمیر ناخودآگاه همیشه بیدار است
ضمیر ناخودآگاه شما هرگز نمیخوابد، استراحت نمیکند یا استراحت نمیکند، زیرا تمام فرآیندها و عملکردهای حیاتی بدن را کنترل میکند. به عنوان مثال، ضمیر ناخودآگاه ضربان قلب، گردش خون را کنترل می کند، هضم و دفع را تنظیم می کند. در خواب ضمیر خودآگاه ما خفته می شود در حالی که ضمیر ناخودآگاه کاملاً بیدار می ماند. علم نشان می دهد که ما هنوز همه چیز را حتی در خواب می شنویم و پردازش می کنیم.
4.ضمیر ناخودآگاه مبتنی بر عادت است
همانطور که ما به انجام کارهای روزمره خود مانند بیدار شدن، رفت و آمد به محل کار، خوردن، نوشیدن و خوابیدن می رویم، طبیعت دوم می شود، ما عادت هایی را در خود شکل می دهیم. این به این دلیل است که ما اطلاعات را به سرعت و بدون آگاهی پردازش می کنیم، این ذهن ناخودآگاه در کار است. فروید معتقد بود ضمیر ناخودآگاه بیشتر کارهای روزانه ما را بدون اینکه خودمان متوجه شویم انجام می دهد.
5.ضمیر ناخودآگاه همه چیز را به معنای واقعی کلمه می گیرد
ضمیر ناخودآگاه عادت دارد همه چیز را به معنای واقعی کلمه در نظر بگیرد. تفاوتی بین منفی و مثبت قائل نیست. بنابراین اگر مدام به خود می گویید که هرگز در یک سرمایه گذاری خاص موفق نخواهید شد، احتمالاً به همین شکل خواهد بود. ضمیر ناخودآگاه ذهنی است. به طور مستقل فکر نمی کند یا استدلال نمی کند.
6.ضمیر ناخودآگاه مبتنی بر حال است
وقتی در مورد آینده رویا میبینیم یا به گذشته فکر نوستالژیک میکنیم، این ذهن خودآگاه است که در کار است. ضمیر خودآگاه به جای حال، به گذشته و آینده فکر می کند. ضمیر ناخودآگاه ما دائماً بر لحظه حال متمرکز است. به همین دلیل است که بسیار مهم است که مراقب افکار درونی خود باشید مانند: “من موفق هستم” به جای “من موفق خواهم شد”. بلکه به سادگی از دستوراتی که از ذهن خودآگاه شما دریافت می کند اطاعت می کند. همانطور که هنری فورد گفت: “اگر فکر می کنید می توانید، یا اگر فکر می کنید نمی توانید، حق با شماست!”
7.ضمیر ناخودآگاه مانند یک پردازنده کامپیوتر است
کامپیوترها در ابتدا بر اساس مدل مغز طراحی می شدند و زمانی به آنها مغز الکترونیکی می گفتند. عملکرد بدن انسان بسیار شبیه به کامپیوترهای امروزی است – یا بهتر است بگوییم، کامپیوترها به همان روشی عمل می کنند که پیچیده ترین واحد پردازشی که تاکنون وجود داشته است – مغز انسان. ضمیر ناخودآگاه بسیار قدرتمندتر از ضمیر خودآگاه است و می تواند مقادیر عظیمی از اطلاعات را که از طریق حواس پنج گانه شما می آید پردازش کند و در یک چشم به هم زدن آنها را به مغز شما ترجمه کند.
8.ضمیر ناخودآگاه اولیه است
ضمیر ناخودآگاه ما در تصاویر، احساسات و استعاره ها با تمرکز بر احساسات به جای منطق یا دلیل ارتباط برقرار می کند. شهود ما سیستم پیچیده ای در مغز است که مانند پلی بین ضمیر ناخودآگاه و ضمیر خودآگاه عمل می کند. این فرآیند مغز است که نیازی به استدلال تحلیلی ندارد.
9.ضمیر ناخودآگاه مولتی تسک است
اگرچه بسیاری از ما فکر میکنیم که میتوانیم چند کار انجام دهیم، اما حقیقت این است که تمرکز آگاهانه روی دو چیز در آن واحد کاملاً غیرممکن است. وقتی سعی می کنیم همزمان به دو چیز توجه کنیم، مغز به یک چیز توجه عصبی خود را می دهد، سپس به چیز دیگر، سپس به چیز اول باز می گردد. ما هرگز نمی توانیم همزمان به دو چیز توجه کنیم. به همان اندازه از نظر جسمی غیرممکن است که همزمان احساس شادی و غمگینی یا عصبانیت و آرامش داشته باشیم، اما میتوانیم خیلی سریع بین قسمتهای احساسی جابجا شویم. با این حال، ناخودآگاه ما یک انسان چند کاره است.
ما در گروه مشاوران غزال برای شما یک ابزار برنامه ریزی شخصی تدارک دیده ایم.
شما با این ابزار ساده تک صفحه ای میتوانید ببینید اهداف شخصی شما با اهداف کسب و کارتان در یک راستا هست یا خیر.
ضمیر ناخودآگاه خطرناک !
بر اساس تحقیقات انجام شده توسط دانشگاه اکستر، ضمیر ناخودآگاه انسان تأثیر بیشتری نسبت به آنچه قبلا تصور می شد، بر نحوه واکنش ما به خطر می گذارد.
مطالعه جدید نشان می دهد که پاسخ اولیه ما به ترس می تواند با ارزیابی آگاهانه ما از خطر در تضاد باشد.
این یافته ها پیامدهایی برای نحوه درمان اختلالات اضطرابی مانند فوبیا دارد. این تحقیق همچنین پیشنهاد میکند که با وجود اینکه میتوانیم به طور آگاهانه خطر را پیشبینی و ارزیابی کنیم، پاسخ بدوی به ترس را با حیوانات دیگر به اشتراک بگذاریم.
شرکتکنندگانی که برای مطالعه انتخاب شده بودند، در مقابل صفحهای مینشستند که گاهی اوقات یک شکل رنگی روی آن ظاهر میشد. در نیمی از زمان، تصویر با شوک الکتریکی خفیف همراه بود. برای بقیه زمان، تصویر ظاهر شد اما هیچ شوکی وارد نشد.
در طول کارآزمایی از آنها خواسته شد تا ارزیابی کنند که آیا انتظار دارند شوک داده شود یا خیر و “رسانایی پوستی” آنها تحت نظارت قرار گرفت. این تکنیک تغییر در فعالیت الکتریکی غدد عرق در پوست را اندازه گیری می کند که نشانه ای از حالت برانگیختگی سیستم عصبی سمپاتیک است. به عبارت دیگر، خوانشی از وضعیت عاطفی یک فرد به ما می دهد.
پس از یک سری آزمایشهایی که شامل شوکها بود، شرکتکنندگان بیشتر پیشبینی میکردند که در نمایش بعدی تصویر شوکی دریافت نخواهند کرد. نتیجه تکمیلی این بود که آنها به طور کلی پیشبینی میکردند که اگر برای چند تصویر آخر شوک نداشته باشند، شوک دریافت کنند. این پدیده انتظار خوش شانسی پس از بدشانسی و بالعکس، به عنوان “مغالطه قمارباز” شناخته می شود.
پاسخ های هدایت پوست الگوی مخالف را نشان داد. پس از یک سری شوکهای همراه با تصویر، پاسخهای فیزیکی آنها به تصویر بعدی نشاندادهشده نشان میدهد که شرکتکنندگان به احتمال بیشتری منتظر شوک دیگری هستند، اما احتمال کمتری دارد که پس از یک دوره آزمایشهای بدون شوک منتظر شوک باشند. این الگوی پاسخگویی با «یادگیری انجمنی» سازگار است: ارتباط یک نشانه بصری با یک رویداد مهم، پدیده ای که در حیوانات به خوبی شناخته شده است.
قبلاً تصور می شد که هنگام استفاده از این نوع روش، انسان ها به طور متفاوتی از حیوانات واکنش نشان می دهند، زیرا ما به جای یادگیری تداعی برای ایجاد انتظارات خود به استدلال آگاهانه تکیه می کنیم. این مطالعه نشان میدهد که، علیرغم تواناییهای ذهنی پیچیده ما، پاسخهای ما در واقع توسط این فرآیندهای ابتداییتر در هنگام خطر هدایت میشوند.
پروفسور ایان مک لارن، نویسنده اصلی، پروفسور روانشناسی در دانشگاه اکستر، گفت: «این تحقیق به وضوح نشان میدهد که در این شرایط، واکنش ما به یک محرک ترسانگیز بستگی به پاسخ بدوی ناشی از یادگیری تداعیکننده دارد. این چیزی است که ما با آن به اشتراک میگذاریم. دیگر حیوانات.
“این می تواند پیامدهای عملی مهمی داشته باشد. اکنون که می دانیم فرآیندهای تداعی در پاسخ ما به محرک های ترس آور دخیل هستند، باید پیامدها را برای روش های درمان اضطراب و فوبیا در نظر بگیریم.”
چگونه کنترل ضمیر ناخودآگاه را در دست بگیریم؟
ضمیر ناخودآگاه شما یک نیروی قدرتمند است. حدود 95 درصد از قدرت مغز شما را می گیرد و همه چیزهایی را که بدن شما برای عملکرد صحیح نیاز دارد، از خوردن و تنفس گرفته تا هضم و خاطره سازی، کنترل می کند. همچنین شامل تمام «برنامههایی» میشود که طرز فکر شما، آنچه را که باور دارید، احساس، رفتار، واکنش و تقریباً هر چیز دیگری که بخشی از شخصیت شما را تشکیل میدهد را کنترل میکند.
کلید کنترل ضمیر ناخودآگاه شما در درک نحوه عملکرد آن نهفته است، و زیبایی آن این است که واقعا آنقدرها هم که به نظر می رسد دشوار نیست.
وظیفه اصلی پیروی از دستورات ضمیر خودآگاه است و این کار را با اثبات اینکه هر آنچه ضمیر خودآگاه باور دارد درست است انجام می دهد. به عبارت دیگر، وظیفه ضمیر ناخودآگاه این است که ثابت کند ذهن خودآگاه همیشه درست است.
اگر آگاهانه باور دارید که نمی توانید کاری باشید، انجام دهید یا چیزی داشته باشید، پس همیشه حق با شماست. ضمیر ناخودآگاه دست به کار می شود و شرایط را ایجاد می کند و افرادی را پیدا می کند که ثابت کنند حق با شماست.
پس چگونه کنترل این موضوع را در دست بگیریم؟
دسترسی به ادامه این محتوا مخصوص اعضای اوج است. برای عضویت بر دکمه زیر کلیک کنید.
دیدگاهتان را بنویسید