چگونه با ترس از شکست در مدیریت کنار بیاییم؟
اداره یک کسب و کار کار سختی به نظر می رسد و زمانی که روزهای سختی برای کارآفرینان پیش میآید، تصمیمات مراحل بعدی بر اساس ترسها و نه امیدها و آرزوها پایه گذاری می شود. کلید یک حرکت مثبت در این موارد این است که یاد بگیرید چگونه افکار مبتنی بر ترس را “تغییر دهید” و در عوض احتمال موفقیت خود را در هر موقعیتی جشن بگیرید. موضوع ترس از شکست یکی از موضوعات رایج در بین مدیران است که باعث میشه تصمیماتی که باید را نگیرن و …. ما در موضوع رشد و توسعه فردی مدیران که یکی از ۶ حوزه اصلی رشد و اسکیل بیزینس هست این موضوع را مرور میکنیم.
تفکر مبتنی بر ترس،+ در ابتدا این معنی را می دهد که موارد ترسناک یا خطرناکی شناسایی شده است و این ممکن است شما را به چالش بکشاند. هنگامی که این موارد را شناسایی کردید، می توانید تمرین کنید که آنها را به چیزی مثبت تبدیل کنید که زندگی و کسب و کار شما را به سمت جلو سوق دهد.
نمونه های تفکر مبتنی بر ترس
در اینجا چند نمونه از انواع تفکر مبتنی بر ترس و نحوه تبدیل آنها به موارد مثبت و مفید برای کمک به شما برای غلبه بر سخت ترین لحظات کارآفرینی آورده شده است:
فکر ترسناک: “من برای پول درآوردن تلاش می کنم. من به سختی از دستمزد خود می گذرم.”
تاکید امیدوارکننده: “پول همیشه در دسترس من است و حساب بانکی من هر روز در حال افزایش است.”
فکر ترسناک: “آزمایش این ایده جدید بسیار خطرناک است. ممکن است شکست بخورم.”
تاکید امیدوارکننده: “من از به چالش کشیدن خودم لذت می برم، زیرا می دانم که می توانم به هر چیزی که تصمیم دارم انجام دهم، دست پیدا کنم.”
فکر ترسناک: “رقیب من خیلی بیشتر از من موفق است. من نمی توانم کارهای او را انجام دهم.”
تاکید امیدوارکننده: “فرصت های رشد و موفقیت هر روز در دسترس من هستند.”
فکر ترسناک: “احساس می کنم گیر کردم. نمی دانم باید چه کاری انجام دهم.”
تاکید امیدوارکننده: “من گزینه های زیادی دارم. به خودم این فضا را می دهم تا انتخاب کنم کدام یک به بهترین وجه در موفقیت من نقش دارد.”
جملات تاکیدی خود را به صورت مکتوب ثبت کنید و در جایی قرار دهید که هر روز جلو چشمانتان باشد. سپس آنها را در طول روز بخوانید تا در خودآگاه و ناخودآگاه شما دیکته شوند.
با انجام این تمرین در تفکر مبتنی بر ترس، به خود کمک می کنید تا موانع و مشکلات را از سر راه موفقیتتان بردارید و از بین ببرید. همچنین با انجام این کار فضا را برای ورود افکار مثبت و فرصتهای بیشتر برای ورود به زندگیتان باز می کنید.
حقیقت ساده این است که زندگی بازتاب دهنده نوع انرژی است که از افکار و رفتار شما ساطع می شود. هر چه بیشتر روی تفکر محدودکننده تمرکز کنید، واقعیت زندگی شما محدودتر خواهد شد. این موضوع در مورد افکار و احساساتی که روزانه در درون خود داریم، نیز صدق می کند و فقط مختص رفتار و اعمالی که به دیگران نشان می دهیم، نیست. واقعیت درونی ما به تجربه بیرونی ما تبدیل می شود.
تفکر مبتنی بر ترس بدان معنا نیست که هر فکر منفی ما چالشی را به زندگی یا کسب و کار ما می اندازد. این واقع بینانه نیست که از خودمان توقع داشته باشیم که گاهی اوقات افکار منفی نداشته باشیم. با این حال، هنگامی که این افکار به سراغمان آمدند، موارد بالا را تمرین کنید و الگوی افکار منفی را با افکار مثبت جایگزین کنید.
در این مرحله، ممکن است تعجب کنید که آیا واقعاً این تمرین ها موثر است یا خیر؟ مطمئنا پاسخ بله است! با تجربه ایجاد چندین شرکت و هدایت کارآفرینان به موفقیت، می دانم که ترس، یک واقعیت در تجارت است. حتی اگر مدت زیادی در یک تجارت فعالیت دارید، همیشه یک کوه جدید برای بالا رفتن وجود دارد. همانطور که می گویند، “سطح جدید، شیطان جدید.” نکته کلیدی این است که یاد بگیرید تفکر مبتنی بر ترس خود را مدیریت کنید و مهارت های مقابله با آن را توسعه دهید. سپس، هنگامی که با ترس های خود روبرو شدید، اعتماد به نفس شما افزایش می یابد و متعاقبا ترس نیز از بین می رود.
سعی کنید افکار خود را به مدت چند هفته تغییر دهید و بعد خودتان ببینید که در عملکرد چه احساسی دارید. اگر تفکر منفی منشأ استرس و محدودیت است، تغییر آن افکار به افکار مثبت به طور طبیعی شما را از استرس خارج می کند. جایگزینی افکار مثبت شما را به سمت آگاهی از فرصت هایی که در انتظار شما هستند تا آنها را تشخیص دهید، می کشاند.
تنها راه برای عبور واقعی از افکار مبتنی ترس، انجام آن است. ترس های خود را بپذیرید و از آنها عبور کنید. ترسناک ترین بخش هر تغییر در تجربه شما، انتظار آن است. قدم به قدم حرکت کنید و از همکاران، معلمان و مربیان خود درخواست حمایت کنید. قبل از اینکه متوجه شوید، از ترس و شک خود عبور خواهید کرد.
با گذشت زمان، متوجه خواهید شد که آن مشکلی که قبلاً غیرقابل حل به نظر می رسید، بسیار آسان تر از آنچه تصور می کردید، حل شد. شما احساس جدیدی از قدرت و اعتماد به نفس خواهید داشت که ترس های دیگر شما را از تحقق موفقیتی که همیشه آرزویش را داشتید، بازنمی دارد.
اجازه دهید هر تفکر مبتنی بر ترس که ظاهر می شود به عنوان کاتالیزور برای دستاورد بعدی شما عمل کند. از افکار منفی به افکار مثبت سوئیچ کنید و پتانسیل خود را در برابر مشکل فراموش نکنید.
چند راه برای کنار آمدن با ترس از شکست
۱- از ترسها و نگرانیهای خود خجالتزده نباشید.
معمولا تصویر سنتی یک مدیر موفق به صورت فردی باهوش، سرسخت و نترس است. در واقع بیشتر فرهنگها شجاع بودن را تقدیر و تحسین میکنند. اما ترس، مانند هر احساس دیگری، هدفی خاص و تکاملی دارد. در واقع نگرانی شما از اشتباه کردن به شما یادآوری میکند که در یک موقعیت چالشبرانگیز قرار دارید. محتاط بودن یک مدیر مشخصهای بسیار ارزشمند است. به خصوص در شرایط بیثبات کنونی محافظهکاری از اهمیت بالایی برخوردار میباشد. پس گرفتار شایعات و افسانههای قدیمی نشوید: قرار نیست همیشه نترس و جسور باشید!
بنابراین بابت اضطرابهایتان خجالتزده نباشید و آن را به عنوان نشانهای از عدم موفقیت خود در مدیریت تعبیر نکنید! در صورتی که گرایش طبیعی به محافظهکاری دارید، میتوانید این رفتار را از طریق تمرین مدیریت جسورانه تغییر دهید. میتوانید از مدیرانی کمک بگیرید که از الگوهای رفتاری متفاوت با شما استفاده میکنند. به هر حال باید بدانید که قدری محافظهکاری و ترس از شکست در شرایط کنونی به نفع کسبوکار شماست!
۲- از مهارتهای چابکی ذهنی استفاده کنید!
ترس از اشتباه میتواند فرد را فلج کند. مهارتهای چابکی ذهنی پادزهر این مسئله است. این فرایند با برچسب زدن به افکار و احساسات شما شروع میشود، مانند: “من مضطرب هستم از این که نتوانم کسبوکارم را ایمن و مشتریانم را راضی نگه دارم”. بیان این نگرانیها با صدای بلند به انتشار آنها کمک میکند. مانند روشن کردن چراغ در اتاقی خاموش است. باعث پذیرش واقعیت میشود. برای مثال: “من متوجهم که مردم معمولا به صورت استاندارد و ایدهآل رفتار نمیکنند”. حقایقی که باید بپذیرید را لیست کنید.
سپس بر اساس ارزشهای خود عمل کنید. فرض کنید یکی از ارزشهای بزرگ شما وظیفهشناسی و وجدان کاری است. چطور این ارزش در این شرایط به کار گرفته میشود. برای مثال، ممکن است از برخورداری تمامی کارمندان از ماسک مناسب اطمینان حاصل کنید یا شنوای تمام موارد نارضایتی آنها باشید. پنج ارزش حرفهای خود که با تصمیمسازی در شرایط بحرانی کنونی مطابقت دارد را شناسایی کنید. بعد از خود بپرسید تا چه اندازه این ارزشها با تصمیمات مهم شما مرتبط میشوند و آنها را تحتتاثیر قرار میدهند.
این فرایند را برای هریک از ترسها و مسائل خود تکرار کنید. این کار به شما کمک خواهد کرد تا این واقعیت را که ما حتی در شرایط عدمقطعیت نیز نیاز به عمل داریم را بپذیرید و از تلهای که سایر افراد در آن قرار میگیرند و تلاش میکنند عدمقطعیت شرایط را به صفر برسانند بعد اقدام کنند دور شوید.
۳- بر فرایندهای کاری خود متمرکز شوید.
جالب است بدانید که نگران بودن در صورتی که به درستی هدایت شود باعث میشود تصمیمات بهتری بگیرید. ولی بیشتر افراد به جای استفاده درست از این موقعیت، دچار اشتباه میشوند. زمانی که نگران هستید، باید متمرکز بر راهحلهای مسئله باشید، نه اینکه به وجود بحران یا تهدید موجود فکر کنید. از طریق رفتارهای راهبردی و درست نگرانی خود را به گونهای مدیریت کنید که شانس شکست را کاهش دهید.
ما میتوانیم سیستمها و نه نتایج را به گونهای کنترل و مدیریت کنیم که از اشتباه دوری شود. بر پاسخ دادن به این سوالات به جای فکر کردن به نگرانیها متمرکز شوید: از چه سیستمها، فرایندها و مدلهایی میتوان برای دوری از اشتباه استفاده کرد؟ آیا دادههای موجود قابل اعتماد و تجزیه-تحلیل هستند؟ محدودیت دادههای موجود چیست؟ از چه رویههایی برای بررسی تمامی مسائل میتوان استفاده کرد؟ آیا از تمام دیدگاهها و مسائل ذینفعان اطلاع دارید؟ فرایند شما برای تشخیص یک مسئله و هدایت آن به چه صورت است؟
۴- گستره تفکر خود را وسیع کنید!
زمانی که از اشتباه کردن میترسیم، ذهن ما حول مسئله موجود محدود و متمرکز میشود و به سناریوهای احتمالی در همان زمینه میاندیشد. تصور کنید که شب است و در حال قدم زدن هستید. جلوی پای خود را درست نمیبینید و میترسید که زمین بخورید برای همین به دقت به زمین نگاه میکنید و در نتیجه با تیر چراغ برق برخورد میکتید. یا فردی را تصور کنید که از پرواز با هواپیما میترسد و با اتومبیل سفر میکند. در حالیکه اتومبیل خطرناکتر از هواپیما است. زمانی که با دید وسیعتری به مسائل خود نگاه میکنیم، ترسهای خود را در زمینهای وسیعتر و در میان تهدیدات خارجی میبینیم که باعث میشود ترس ما کوچکتر دیده شود. این کار باعث میشود چشمانداز بهتری از ترس خود داشته باشید.
ممکن است غیرمنطقی به نظر برسد که با فکر کردن به سایر ابعاد و نتایج منفی میتوانید ترس خود از شکست را کاهش دهید! اما این استراتژی میتواند به شما کمک کند تا در وضعیت حل مسئله قرار بگیرید و تمرکز ذهنتان از یک مسئله خاص را بردارید. برای مثال یک مدیر ممکن است به قدری بر بهینهسازی یک مسئله خاص متمرکز باشد که متوجه نشود که افراد دیگر به چه مواردی اهمیت میدهند. بنابراین باید زاویه دید خود را وسیع کرده و ببینید اولویت سایر افراد چیست.
۵- قدر استراحت و اوقات فراغت را بدانید.
ترس ما را فرا میگیرد و شرایط به گونهای میشود که نمیتوانیم تمرکز خود را به سمت دیگری ببریم. این وضعیت به گونهای است که ناخودآگاه نمیتوانیم تهدیدات و مسائل را نادیده بگیریم. برخی افراد با بیش فعالی غیر عادی به ترس واکنش نشان میدهند. آنها میخواهند همیشه و همهجا آماده مبارزه با این ترسهای خود باشند. این مسئله میتواند در رفتارهایی مانند شب بیدار ماندن و کار کردن تمام وقت نمود داشته باشد.
این نوع رفتارها که ناشی از ترشح بیش از حد آدرنالین میباشد دارای ارزش کوتاهمدتی است. یک روش متفاوت میتواند برای تفکر وسیعتر فایده بیشتری داشته باشد. ما به استراحت و خواب برای عقبنشینی نیاز داریم، با کمی عقبنشینی و استراحت میتوان برای مدتی از مسائل موجود دور بود و بعد باز به جایگاه تفکر خلاق بازگشت.
۶- از قضاوتها و اطلاعات بیش از حد به دور باشید.
همانطور که گفته شد، افراد هنگامی که از شکست میترسند و یا در برابر تهدیدی قرار دارند، در وضعیت آمادهباش قرار میگیرند. شما ممکن است به طور مداوم به کارهایی که دیگران انجام میدهند توجه کنید، مرتب شبکههای اجتماعی را بررسی کنید یا دادههای خود را به طور وسواسگونه چک کنید. این باعث ورود اطلاعات بیش از حد به ذهن شما میشود. در صورتی که چنین رفتارها و علایمی دارید، ذهن شما خسته میشود و عملا از بین میروید. اگر چنین کاری میکنید، چک کردن بیش از حد اطلاعات و دادههای مختلف را متوقف کنید. از رفتارهای هراسان و هیجانزده نیز پرهیز کنید. داشتن یک روتین زندگی مناسب می تواند به شما در این زمینه کمک کننده باشد.
ترس از شکست و اشتباه به خودی خود باعث نمیشود تصمیمات خوب یا بد بگیرید. اگر ترس و نگرانی حس بدی به شما میدهد احتمال تصمیمات بد و اشتباه کردن نیز برای شما بیشتر است. اما اگر به درستی درک کنید که نگرانی و اضطراب چگونه موثر عمل میکند و محرک تصمیمات و انتخابهای درست و منطقی میشود آنگاه به درستی نگرانی خود را هدایت میکنید.
ما در گروه مشاوران غزال برای شما یک ابزار برنامه ریزی شخصی تدارک دیده ایم.
شما با این ابزار ساده تک صفحه ای میتوانید ببینید اهداف شخصی شما با اهداف کسب و کارتان در یک راستا هست یا خیر.
کلام آخر
برای غلبه بر ترس از شکست، می توانیم نگرش خود را نسبت به شکست با درک اینکه از کجا ناشی می شود، تغییر دهیم. وقتی شکست فرصتی برای رشد است و همه نتایج ممکن را در نظر می گیرید، غلبه بر ترس آسان است.
مثبت بمانید، یک برنامه پشتیبان داشته باشید و هر چه که باشد یاد بگیرید. بگذارید شکست های شما منبع یادگیری و الهام باشد تا تحقیر.
به فرصت هایی فکر کنید که اگر اجازه دهید شکست هایتان شما را متوقف کنند، از دست خواهید داد. شکست همچنین می تواند چیزهایی را در مورد خودمان به ما بیاموزد که هرگز یاد نگرفتیم.
به عنوان مثال، شکست می تواند به شما کمک کند تا متوجه شوید که چقدر فردی قوی هستید. همچنین می تواند به شما کمک کند شریک واقعی خود را پیدا کنید و انگیزه غیرمنتظره ای برای موفقیت پیدا کنید. اغلب، بینش های ارزشمند تنها پس از شکست به دست می آیند. پذیرش و یادگیری از این بینش کلید موفقیت در زندگی است.
دیدگاهتان را بنویسید