اهمیت روزافزون جایگاه کوچینگ رهبری سازمان
کوچینگ رهبری چه در شرکتهای بزرگ و برندهای مطرح، و یا در استارتآپها و کسب و کارهای نوپا صنعتی رو به رشد و پر رونق است. پژوهشهای متعددی نشان میدهند که بالغ بر 50 هزار کوچ درآمدی بالاتر از 2 بیلیون دلار تولید میکنند. حتی در شرایط کنونی، کوچینگ به شیوهی مجازی ادامه مییابد. اما شغل کوچینگ رهبری میتواند هزینهبر باشد، چطور کسب و کارها میتوانند به این نتیجه برسند که کوچینگ در توسعه مدیرانشان اثربخشی بالایی دارد؟
کوچینگ رهبری یا کوچینگ اجرایی چیست؟
کوچینگ رهبری (که از آن با عنوان کوچینگ اجرایی یا کوچینگ کسب و کار نیز یاد میشود)، بهبود توانایی رهبر برای دستیابی به اهداف مشخص سازمانی است. با کوچینگ رهبری میتوان به حل مشکلات شخصی و حل هر مشکل دیگری که مانع از رسیدن فرد به موفقیتهای شغلی میشود، پرداخت. این فرآیند برای افراد، رشد شخصی و نیز بهبود توانایی برقراری ارتباط با دیگران را فراهم میآورد و همچنین در نهایت به بهبود نتایج عینی و بهرهوری در سازمان منجر میشود. انتظار میرود که کوچینگ در بلندمدت زمینههای دستیابی کسب و کار به چشمانداز و اهداف کلان سازمانی را فراهم کند.
ارزیابی عملکرد و تاثیر کوچینگ رهبری به چه صورت انجام میشود؟
بر اساس یک مطالعه گسترده که در سال 2019 در مورد کوچها، مشتریان و متخصصان منابع انسانی صورت گرفت، این نتیجه دریافت شد که موثر بودن شغل کوچینگ رهبری یا کوچینگ اجرایی در 85 درصد مواقع بر اساس نتایج عملکردی عینی، بهبود آموزش در سازمان و بازگشت سرمایه مشخص ارزیابی میگردد. اما مشخص نیست که چطور این شاخصها با بهبود واقعی در نتایج کسب و کار و رشد آن مرتبط میگردد. در واقع، شاخص تجزیه و تحلیل تاثیر کسب و کار تنها در 15 درصد مواقع به عنوان شاخصی کلیدی در ارزیابی موفقیت کوچینگ به کار میرود. که این آمار باید خیلی بالاتر از این باشد.
قطعا شواهدی وجود دارد که در صورتی که یک مدیر متفاوت رفتار کند-بهتر تصمیم سازی کند یا مشارکتپذیرتر باشد-نتایج عینی در بهرهوری کسب و کار رخ خواهد داد. اما اتخاذ این رویکرد کیفی برای اندازهگیری شاخص بازگشت سرمایه[1] برای کوچینگ رهبری نیاز به اعتمادسازی در دو مرحله دارد:
اول اینکه بپذیریم که کوچینگ رهبری قطعا به ایجاد تفاوت در رفتار سازمانی یا رویکرد مدیر منجر میشود و دوم این که این تغییر رفتار یا رویکرد به نتایج عینی مشخص تبدیل میگردد. مسئله این است که هیچ قطعیتی در این زمینه وجود ندارد. |
مسائل ارزیابی عملکرد کوچینگ سازمان
مدیران کسب و کارها معمولا با بهرهگیری از کوچ اجرایی مشکلی ندارند ولی مانند سایر انسانها-و به طور ویژه بزرگسالان-نمیتوانند به اسانی رفتار و رویکرد خود را تغییر دهند. در نتیجه کوچینگ رهبری همیشه به تغییر رویکرد مدیران منجر نمیشود. به صورت همزمان، نتایج عینی کسب و کار عموما تحت تاثیر عوامل گوناگونی قرار دارد که تنها بخشی از آن با رفتار سازمانی مرتبط است. این عوامل استراتزی سازمان، در دسترس بودن منابع، عوامل اقتصادی و غیره را در بر میگیرد. بنابراین حتی اگر کوچینگ رهبری موفق به تغییر رویکرد مدیر در یک یا دو زمینه شود، هیچ تضمینی وجود ندارد که نتایج عینی کسب و کار، عملکرد و بهرهوری آن در عمل تغییر کند.
رویکردهای نوین کوچینگ رهبری سازمان
البته موارد ذکر شده به این معنا نیست که مدیران اجرایی نباید با کوچها همکاری داشته باشند. ولی رویکردهای جایگزینی برای نحوه کوچینگ سازمان وجود دارد. مهمترین نکته در این زمینه این است که کوچها به جای تمرکز اولیه بر تغییر رفتار مدیران و تاثیر این تغییر بر نتایج عینی، با تغییر نتایج عملی شروع کنند و بعد ببنند این نتایج از طریق چه تغییر رفتارهایی به دست میآید.
رویکرد سنتی کوچینگ رهبری عمدتا مجموعهای از رفتارهای ایدهآل مدیران را هدف میگیرد و فرض را بر این میگذارد که با تغییر این رفتارها و البته نگرشهای سازنده این رفتار، بهبودی در نتایج کسب و کار ایجاد خواهد شد. در روش جدید کوچینگ، ابتدا اهداف عملیاتی سازمان مد نظر قرار میگیرد، مانند افزایش فروش یک محصول مشخص در بازار که طبق روندهای گذشته عملکرد خوبی نداشته است. سپس استراتژیهای لازم برای این هدف بررسی میشود و در نهایت تغییراتی که لازم است شناسایی میگردد. در این حالت مدیران راحتتر با پذیرش تغییرات کنار میآیند چون این تغییرات را در خدمت اهداف عینی میبینند.
مسائل اتخاذ رویکردهای نوین کوچینگ اجرایی
نکته بسیار مهم در رویکردهای نوین کوچینگ این است که کوچ به جای تمرکز بر چشمانداز و اهداف بلندمدت سازمان، اهداف عملیاتی و نتایج کوتاه مدت را مد نظر قرار دهد. با این که این رویکرد منطقیتر و عملیتر به نظر میرسد (و ضرورت وجود کوچینگ رهبری را اثبات میکند)، بسیاری از کوچها و مدیران اجرایی در برابر این روش مقاومت دارند. یکی از علل این مسئله این است که کوچها مستقیما مسئول بازدهی سازمان میشوند و مدیران نیز دستیابی به موفقیت را در گرو تغییر رویکردهای شخصی و حرفهای خود میدانند. پس هر دو گروه فکر میکنند که این تغییر رویکرد به زحمت و فشاری که متحمل میشوند نمیارزد! در نتیجه کوچها و مدیران از مواجه شدن با نتایج و عملگرایی پرهیز میکنند. جای تعجبی ندارد که ضرورت وجود کوچینگ رهبری زیر سوال میرود و عملکرد مدیران نیز بهبودی نمییابد.
با توجه به فشار اقتصادی که کسب و کارها در این روزهای بحرانی تجربه میکنند، به نظر میرسد که کوچینگ رهبری در خطر حذف-به دلیل تحلیلهای هزینه و فایده-قرار دارد. بنابراین این حرفه باید ضرورت خود را ثابت کند و رویکرد نوین به کوچینگ میتواند کمک شایانی در این زمینه داشته باشد. در شرایط کنونی، کوچینگ علاوه بر تمرکز بر دریافت نتایج عینی و رویکردهای نوین، میتواند بر آموزش و هدایت مدیران در جهت مدیریت مجازی تیم تکیه کند و از این راه ضرورت و الزام وجود کوچینگ اجرایی را اثبات کند.
پانویس:
[1]. (ROI (Return of Investment
نویسنده: رون اشکناس (Ron Ashkenas)
مترجم: درنا اسدی منبع: HBR.org |